راستی میونت با نماز چطوره؟! دیر وقت میخوندی و بی حوصله یا زود میخونی و با حوصله؟!
اگه مایلی از زبان مولات امیرمومنان (ع)، در این باره بشنوی، بسم الله!
نگاه کن به نامه 27 نهج البلاغه، بخش سوم!
مولا علی (ع) میفرماد:
«صل الصلاه لوقتها الموقت لها
و لاتعجل وقتها لفراغ
و لاتوخرها عن وقتها لاشتغال»
توضیح کلام مولا (ع):
آدم نباید یادش بره که هیچ وقت نماز رو نباید ترک کنه!
چرا که به نماز احتیاج واقعی داره، نه تنها احتیاج اخروی، بلکه تو دنیا هم بهش احتیاج داره!
پس توهم نزنیم که نماز به ما احتیاج داره!!!
بعد از این یه توصیه دیگه:
یادت نره که نماز رو سر وقتش بخونی! یه موقع بخونی! اول وقت بخونی!
نه اینکه فقط وقتای بیکاری و فراغت، نمازت رو سر وقت بخونی و زمانی که سرت شلوغه و مشغولی، به تاخیرش بندازی!!
البته به نفع آدمه که به این اصل و قانون پایبند باشه و سر ساعت به سراغ نمازش بره، و الا دودش تو چشم خودش میره، نه نمازش!!
کدوم دود؟؟!
در ضیافت بعدی میگیم چه دودی میره به چشم فردی که نسبت به نمازش بی مهر و بی توجه هست!
× پس فعلا یادت باشه:
به نمازت احترام کن،
نسبت بهش مهربان و متوجه باش!
بی مهری نکن به نمازت!
سر وقت و به موقع سراغ نماز رفتن، یعنی توجه داشتن نسبت به نماز! ×
مایلی که بدونی چطوری میشه موقعی که دلت غصه داره، یه دستی از غیب برسه و مشکلت رو حل کنه؟!
میخوای بدونی مولا علی (ع)، در این باره چه میفرماد؟!
پس به حکمت 257 از نهج البلاغه یه نگاه بنداز!
متن کلام آقا:
«فو الذی وسع سمعه الاصوات!
ما من احد اودع قلبا سرورا الا:
و خلق الله له من ذلک السرور، لطفا.
فاذا نزلت به نائبه،
جری الیها کالماء فی انحداره حتی یطردها عنه،
کما تطرد غریبه الابل»
توضیح کلام مولا علی (ع):
قانون نیوتن رو توی فیزیک شنیدی؟!
براساس این قانون، هر عملی، یه عکس العمل متناسب خودش به دنبال داره!
مثلا وقتی با یه دستت به کف دست دیگه ضربه بزنی، قطعا از کف دست دیگه هم به اون دستت ضربه وارد میشه، که صدا میده!
فکر نکن که این قوانین فقط در دایره فیزیک هست و بس!
خدای حکیم این دنیا و نظام هستی رو، همین جوری خلق نکرده! که هر نیت و فعل و عمل و رفتاری، انجام بشه و تمام!
بلکه هر کدومش، اثری متناسب خودش به جا میذاره و در واقع بازگشت و عکس العمل همون عمل و رفتار و نیت هست!
وقتی، فردی دل یه آدمی رو شاد کنه و از غم و غصه دور کنه، درسته که پاداش و ثواب توی اون دنیا براش درنظر گرفته میشه!
ولی به همین خلاصه نمیشه! بلکه علاوه بر اون پاداش معنوی، یه اثر مادی و دنیایی هم داره!
اول بگیم که شاد کردن، به طرق مختلفی میشه که اتفاق بیفته!
غم دل یه آدم رو میشه با دلداری دادن، با نصیحت کردن، با شوخی کردن، با کمک مالی کردن و . . . از بین برد و شادش کرد!
باید دید غمش چیه؟!
چی باعث ایجاد غم تو دلش شده؟! و با رفع اون گرفتاری مادی و یا درگیری روحی و ذهنی، شادی و نشاط رو بهش برگردوند!
حالا اثر این شاد کردنه چیه؟!
خدای مهربون، بی برو برگرد، یه دستی از غیب به سراغت میفرسته!
اون دست غیب چیه؟!
یه فرشته، یه مخلوق، یه هدیه، به نام «لطف»!
مخصوص مخصوص خودت!
و به خاطر همون شاد کردن قلب یه مومن، یه مسلمون، یه آدم!
آره، اسم اون دست غیب، لطفه!
و همش باهاته تا اینکه، ماموریتش رو انجام بده و تمـــــام!
چه ماموریتی؟!
ایت «فرشته ی لطف» باهاته تا اینکه اگه یه زمانی مشکلی، مصیبتی، غمی، گرفتاری، ناراحتی، دلت رو غصه دار کرد و روانت رو ناراحت!
اون فرشته ی لطف، ماموریتش رو شروع میکنه، و یه جوری میره به سراغ حل اون مشکل که دیگه اثری ازش نمونه، همشو میشوره و میبره!
یعنی دست غیب یا همون فرشته لطف میشه وکیلت تا اسبابی رو فراهم کنه از طرق مختلف، تا غم دلت رو ازت بکنه و شادی رو بهت هدیه کنه!
یه طوری غمو از دلت میکنه که جاش نمونه!
چی؟!
جاش نمونه!
آره شک نکن! کلا مولاست!
× پس سعی کن تا میتونی:
دل اطرافیانت رو شاد کنی، گره از کارشون باز کنی، راهنماییشون کنی، دستشونو بگیری
که عوضش میفرستن تا:
دستتو بگیرن، راهنماییت کنن، گره از کارت باز کنن، شادت کنن ×
× فقط اشتباه نکن! شاد کردن از راهی نباشه که خدا دوست نداره و ازش نهی کرده ها!
از طریق حلالش!
مثلا نگی میخوام دلشو شاد کنم پس شروع کنم به مسخره کردن کسی تا دلش شاد شه!!! ×
عاشقای مولا علی (ع)!
این مائده پاک سفره ضیافت امیرمومنان (ع)، نوش جانتون! گوارای وجودتون!
ان شالله از ضیافت بعدی هم، بهره مند بشین!
آیا میدونین وقتی که فرد در اثر گناه، مبتلا به محرومیت های مختلف میشه، راه خروج چیه؟!
چطور میشه، دوباره به نعمت و آرامش برگشت؟!
مایلید بدونین کلام مولایمان علی (ع)، در این باره چیه؟!
پس نگاه کنین به ادامه خطبه 143 نهج البلاغه!
متن کلام مولا علی (ع):
«و قد جعل الله سبحانه الاستغفار،
سببا ل:
1- درور الرزق
2- و رحمه الخلق»
توضیح کلام مولا (ع):
خدای
مهربون در اثر نگاه رحیمانش، بنده ی گناهکارشو، با قانون محرومیت پاک
میکنه و بهش تلنگر میزنه که راه رو اشتباه رفته و باید برگرده!
والا، قرار نبوده که فرد گناهکار معذب بشه صرفا!
چون اگه قرار بر عذابش بوده، خب دلیلی نداشت براش راه خروج و فرار هم بذاره!
یعنی چی؟!
یعنی خدای مهربون، اجازه داده که بنده گناهکارش برگرده!
راه رو براش باز گذاشته!
صد بار اگه توبه شکستی باز آی!
خدای مهربون، خواسته فقط یه چشمه از قدرتش رو نشون بده!
و بگه، عزیز من! بنده ی من!
ببین اگه من نگاهمو ازت بردارم، کسی نمیتونه کمکت کنه! ببین اگه من رهات کنم، کسی نمیتونه پیدات کنه!
پس، برگــرد و اشتباه نرو!
اشتباه فکر نکن که دیگری میتونه جای منو واست پر کنه! اینا همش وسایل من هستن، بی اذن من کسی قدرت نداره، کاری کنه برات!
خب راه فرار و خروج از این محرومیت های حاصل از معصیت و گناه، «استغفار» هست!
یعنی آدم پی ببره به گناه و نقطه ی ضعف خودش، و با تمام وجودش، اظهار پشیمانی کنه و از خدای مهربون بخواد تا ببخشدش!
یعنی
در حقیقت، بفهمه که گره اصلی زندگیش، توی بریدن از خدا و دل بستن به غیر
اون بوده، و چون به دیگری اعتماد کرد و دل بست، پس حاضر شد که با خدا
مخالفت کنه!
یعنی توهم زد و با خودش گفت: شاید دیگری، بهتر بتونه
برام خدایی کنه و خواسته های منو برآورده کنه و خلاصه آرامشم رو در جایی که
خدا نیست، پیدا میکنم!
پس خلاف اون جایی که خدا گفته، میرم!!
و خلاف اون عملی که خدا گفته، انجام میدم!!
اما حالا . . . حالا پشیمون شد و آگاه از اشتباهش شد، و استغفار کرد، این استغفار، دو تا اثر میذاره توی زندگیش!
اثرات این پشیمونی و استغفار چیه؟!
1- فراوانی رزق و روزی:
با استغفار، درب رزق و روزیش که تا حالا بسته شده بود در اثر گناه، باز میشه!
خدای مهربون اسباب و وسایلی فراهم میکنه تا به کمکش بیان و جبران کنن غم محرومیت گذشته رو!
2- نگاه رحمت الهی:
وقتی فرد استغفار کنه، نگاه رحمت الهی بهش رو کنه، قطعا راه برای رسیدن به موفقیت و خوشبختی معنوی هم براش باز میشه!
× استغفار هم جنبه مادی زندگی فرد رو، و هم جنبه معنوی زندگی فرد رو، تحت تاثیر میذاره! ×
امیرالمومنین، بعد از این کلمات نورانی برای تایید این مطلب، اشاره میکنه به آیه 10-12 سوره نوح.
میتونی بری و بهش نگاه کنی! و دلت، گرم گرم شه!
خب این ضیافت هم که ادامه ضیافت های قبل بود، تموم شد!
حالا اگه سوالی از این ضیافت ها برات مونده، میتونی بپرسی!
میدونی چرا خدای مهربون بنده های گناهکارشو، با محرومیت های مختلف که در دو ضیافت قبل گفته شد، امتحان میکنه؟!
میدونی مولا امیرالمومنین (ع)، در این باره چه میفرماد؟!
پس به ادامه خطبه 143 نگاه کنید:
متن کلام امام (ع):
«لـ:
1- یتوب تائب
2- و یقلع مقلع
3- و یتذکر متذکر
4- و یزدجر مزدجر»
توضیح کلام مولا (ع)
یعنی:
وقتی
فردی وجودش رو، روحش رو، روانش رو با گناه آلوده و سیاه میکنه،خدای مهربون اون رو مبتلا میکنه به این محرومیت ها تا اینکه پاکش کنه از آلودگی گناه!
در واقع خدای مهربون، در پس این محرومیت ها، 4 تا هدف زیبارو دنبال میکنه،اگرچه آدمیزاد فقط اون مشکل رو میبینه، و لب به اعتراض وا کنه!
4 هدف زیبای خدا، چیاست؟!
1- توبه کنه:
بهش سخت میگیره، تنگ میگیره، تا اینکه اگر اهل توبه هست، پشیمان بشه و برا همیشه اون گناه رو بذاره کنار!
و با اعلام انزجارش از گناه، وجودش رو دوباره پاک میکنه و به اصلش برمیگرده!
2- دست کشیدن و دل بریدن از گناه:
یعنی گاهی بنده آلوده به گناه با قرار گرفتن توی شرایط محرومیت، دست و پاشو از آلودگی های گناه جمع میکنه!
و دست میشوره از افکار واندیشه های باطل و خیالی و دروغین!
تا دیگه توهم نزنه، که از طریق گناه میتونه به آرزوهای باطلش برسه، به آرامش برسه!
3- آگاه بشه، متنبه بشه!
گاهیاوقات این محرومیت ها، فرد رو به خودش میاره، هشیارش میکنه، به ضعف هاش پی میبره و سعی میکنه ترکش کنه، و هم نقاط قوتش رو میشناسه و خدا رو شکر میکنه!
به عبارتی، گاهی این تنگی ها، در فرد تحول عمیقی ایجاد میکنه، یه تحول مثبت!
4- بازداشتن از گناه:
یعنی گاهی این محدودیت ها، برای فردی هست که همیشه دیگران رو از گناه پرهیز میداده و نهی میکرده، ولی شاید خودش از سر غفلت، مرتکب همون گناه ها یا گناهان دیگه میشه!
وقتی این آدم توی محدودیت قرار میگیره، در واقع بهش هشدار داده میشه، که مبادا دچار توهم بشی که نزدیکی به گناه برای تو ضرری نداره،و یا مغرور بشی که از تو بعیده که مرتکب گناه بشی!
پس، هر فردی با توجه به ظرفیت وجودیش و میزان ایمانش و نوع گناهش، مورد این آزمون قرار میگیره!
پس، تصور نشه، فقط برای گناهان کبیره، محرومیت هست.
گاهی فرد مرتکب گناه صغیره هست، یا دچار غفلت هست،
این فرد بایستی هشیار شود، متذکر شود، به اشکال کارش پی ببره، به ضعفش پی ببره، به غفلتش پی ببره، تا خودش رو اصلاح کنه!
پس، اغلب گرفتاری های ما، ریشه در آلودگی ما به گناه داره، و این قانون محرومیت الهی در نظام الهی انچام میشه، تنها به امید پاک شدن فرد، برگشتن و پی بردنشون به حقیقت اصلی زندگی!
میهمانان علوی!
ممکنه بپرسید، خب حالا کسی که در اثر گناه و معصیت دچار این قانون الهی شده، حالا راه خروجی هم وجود داره که از زیر بار سنگین این قانون خارج شه، و از این محرومیت درآد؟؟!
اگه مایلید جواب سوالتون رو بدونین، با ما در ضیافت بعدی همراه باشید.
توی این ضیافت هم میخوایم درباره 3 گره ای که در اثر گناه، در زندگی آدم میفته، حرف بزنیم!
اولیش رو که گفتیم، و اما گره دوم و سوم:
توضیح کلام مولا (ع)
گره دوم: بسته شدن درهای برکت!
گاهی خدای مهربون بنده ای رو که گناه میکنه، به طور دیگه امتحانش میکنه!
این بار، با بستن درهای برکت به زندگی اون فرد، و محروم شدنش از برکت!
از برکت محروم میشه، یعنی چی؟!
یعنی بدونیم، همیشه روزی با تلاش آدم که بدست نمیاد!
به قول امام علی (ع) در نهج البلاغه، روزی آدم ها دو نوع هست:
یه نوع رو ، آدم تلاش میکنه بهش میرسه!
یه نوع، نه! آدم تلاشی نمیکنه، بلکه اون روزی سر راه آدم ناگهانی قرار میگیره!
مثلا یه جایزه بزرگ توی یه قرعه کشی، رسیدن یکدفعه به ارث زیاد، پیدا شدن یه فرصت شغلی مناسب و….
خدای مهربون، این بار درب این قسم از روزی ها رو مینده، این روزی هایی که همون برکت زندگی هستن!
گره سوم: قفل شدن کانال های اصلی نزول خیرات:
گاهی اوضاع اون قدر خراب میشه و گناه اون قدر عمیق هست که بوی گندش تمام زندگی رو میگیره!
اینجاست که گره هم، بزرگ تر و محکم تر از قبلی هاست!
خدای
مهربون این بار، شاهراه اصلی ورود خیر و برکت به زندگی فرد گناهکار رو قفل
میکنه، یعنی همه جوره کم میاره، دیگه عاجز میشه، دیگه مضطر میشه!
از اون کانال اصلی خیرات هست که روزی به شکل های مختلف بهش میرسه،وقتی در اون بسته شه، باز کردنش سخت تره!
ممکنه بگید، خب برای چی خدا این قانون رو درباره بنده های گناهکارش اجرا میکنه؟؟!
اگه مایلید بدونین، حتما در ضیافت بعدی شرکت کنین!
آیا میدونین وقتی آدم گناه میکنه و وجودش به گناه آلوده میشه، چه اتفاقاتی توی زندگیش میفته؟!!
میدونین امام علی (ع) در این باره چه میفرماد؟!
پس به خطبه ی 143 نهج البلاغه نگاه کنین!
متن کلام مولا:
«ان الله یبتلی عباده عندالاعمال السیه:
1- بنقص الثمرات
2- و حبس البرکات
3- و اغلاق خزائن الخیرات»
توضیح کلام مولا (ع)
یعنی:
وقتی بنده ای از بنده های خدا، گناهی مرتکب بشه و خودش رو به سیاهی گناه آلوده کنه، شامل یه قانون الهی میشه!
البته این قانون شامل بندگان با ایمان میشه، نه هر انسان ملحد و کافری!
چرا که بحث اونها جداست و شامل این قانون خدا نمیشن! بلکه شامل قوانین دیگر الهی میشن! که در جای خودش بحث میکنیم!
همونطوری که آقا فرمودن، «عباده»، یعنی کسی که خدا رو به خداییش قبول کرده و تن داده به حکم خدا، فقط این گروه شامل این قانون میشن.
خب اون قانون چیه؟!
خدای مهربون اون بنده رو مبتلا میکنه به یه مسائلی! اون رو آزمایش میکنه با یه مشکلاتی!
اون مشکلات چیه؟!
اون آزمایش ها چیه؟!
اون ابتلائات چیه؟!
3 تا گره می افته!
و هر گره ای به تناسب نوع گناه فرد و مقام و منزلتش نزد خدا، متفاوته!
گره اول: گاهی با کم کردن ثمرات:
یعنی چی؟!
یعنی گاهی انسان تلاش میکنه، کار میکنه تا روزی بدست بیاره، اما حاصل اون کار و تلاش، مطلوب نظر فرد نیست،
کم است،
هر چی به در و دیوار میزنه، روزی نمیاد!
یا اگه میاد، خیلی کمه!
بهش فشار میاد، سختش میشه، اذیت میشه، غصه میخوره!
حالا این روزی، یا پوله، یاخورد و خوراکه یا ….
پس چی شد؟!
خدا اون قسم از روزی رو که قراره فرد با تلاش بهش برسه، تنگ میکنه!
کم میکنه!
ادامه ی توضیح، در ضیافت بعدی!
دوستان علوی!
صبور باشین . . .
تا پایان این سفره، برکات زیادی نصیبمان خواهد شد
ان شاالله.
ممکنه سوالات زیادی در ذهنتون ایجاد شده باشه، قدم به قدم در ضیافت ها مطرح میشه، نگران نباشین!!
آیه 7 سوره یونس
متن آيه :
إَنَّ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءنَا وَرَضُواْ بِالْحَياةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ
ترجمه :
مسلّماً كساني كه ( به روز رستاخيز و زندگي دوباره ايمان ندارند و ) ديدار ما را انتظار نميكشند ، و به زندگي دنيوي بسنده ميكنند ( و گمان ميبرند كه جهان ديگري پس از اين جهان وجود ندارد ) و به اين جهان دل ميبندند ( و براي جهان ديگر ، تلاش نمينمايند ) ، و از آيات ( قرآني و نشانههاي جهاني ) ما غافل و بيتوجّه ميمانند.
امیرالمومنین (ع) - آن که به حق دنیا را کنار گذاشته بود و زر و زیور دنیا هرگز او را نفریفت - درباره دنیای زودگذر و فریبنده چنین می فرماید: «شما را از دنیا برحذر می دارم که با هاله ای از خواهش های نفسانی، شیرین و سرسبز می نماید. خود را با نقد بودنش محبوب کرده و کالای اندکش را در دیده زیبا جلوه می دهد. در جامه آرزوها خود را می نمایاند. و به فریب، خویشتن را می آراید. شادمانی و نعمتش بر دوام نیست و از درد و اندوهش امان نتوان یافت. بسیار فریبنده و آزاردهنده و رنگ به رنگ شونده و زوال یابنده، پایان یافتنی و تباه شونده و شکمباره و مردم کُش است . . . . چه بسیار مردمی که بر دنیا اعتماد کردند و دنیا دردمندشان گردانید و چه بسیار کسانی که بر او اعتماد کردند و بر زمینشان کوبید! چه مردم پر ابهتی راکه حقیر ساخت و چه مردم پرشوکتی را که خوار کرد! . . . آیا این است آنچه برای خود برگزیده اید یا بدان اطمینان داشته یا آزمند آن گشته اید؟ بد سرایی است برای کسی که به او بدگمان نباشد یا از خطرش بیمی به دل راه ندهد. بدانید و خود می دانید که دنیا را خواهید گذاشت و از آن کوچ خواهید کرد.»
منبع: نهج البلاغه، خطبه 110
آیه 67 از سوره حج:
«لِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَکًا هُمْ نَاسِکُوهُ فَلَا یُنَازِعُنَّکَ فِی الْأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّکَ إِنَّکَ لَعَلَى هُدًى مُّسْتَقِیمٍ »
ترجمه این آیه چنین است:
« ما برای هر امتی، آئین و شریعتی مقرّر کردیم که براساس آن عمل کنند، پس نباید در این کار با تو به ستیزه برخیزند؛ و (مردم را) به راه پروردگارت دعوت کن، که بی گمان تو بر هدایتی مستقیم قرار داری»
منظور از همه امت ها در این آیه، امت های گذشته است که یکی پس از دیگری آمده تا به امت اسلام منتهی شده است؛ نه امت های گوناگون زمان رسول خدا (ص) از قبیل عرب و عجم و روم.
جمله «فلاینازعنک فی الامر»، مشرکان و منکران دعوت پیامبر را نهی می کند از این که در عبادتی که او آورده، با او نزاع کنند. گویا کافران از اهل کتاب یا مشرکان وقتی برخی از عبادات اسلامی را می دیدند که برای آنها نوظهور بوده - چون مشابه آن را در ادیان گذشته مانند یهود ندیده بودند - با پیامبر به جدل می پرداختند که ای عبادت را از کجا آورده ای؛ در حالی که مانند آن را در هیچ یک از ادیان گذشته ندیده ایم و اگر تو که آورنده این عبادتی، واقعا پیامبر بودی، می بایست مردم خداپرست که بر ادیان گذشته اند، آن را می شناختند. خداوند در پاسخ به ایراد آنها می فرماید: هر امتی از امت های گذشته، عبادات ویژه ای داشتند که بدان صورت خدا را عبادت می کرد و بهتر از آن را می آورد؛ زیرا افکار امت های بعدی، پیشرفته تر از قبلی ها بود و آنان استعداد عباداتی کامل تر و بهتر از سابق را یافته بودند. پس دیگر معنی ندارد شما با پیامبر بجث و جدل کنید که به چه علت عبادات دین او شبیه به عبادات امت های گذشته نیست.
منبع: میزان، ج14، ص407
امام صادق (ع):
هر که سوره قدر را در یکی از نمازهای واجب قرائت کتد منادی ای ندا میدهد: ای بنده خدا! خداوند گناهان گذشته تو را آمرزید پس اعمالت را از سر گیر.
ثواب الاعمال، ص 124
امام رضا (ع):
هر مومنی که هنگام وضو گرفتن سوره قدر را بخواند از گناهانش خارج میشود مانند آن روزی که از مادر متولد شده.
فقه الرضا، ص 70
امام صادق (ع):
هر کس سوره قدر را بر آبی بخواند و از آن بنوشد خداوند نوری در چشمان او قرار دهد.
مستدرک الوسایل، ج 4، ص 314
امام صادق (ع):
هر کس سوره قدر را هنگام خواب یازده مرتبه بخواند خداوند یازده فرشته را مامور میکند تا او را از شر هر شیطانی حفظ نماید.
مستدرک الوسایل، ج 4 ، ص 292
امام صادق (ع):
هر کس سوره قدر را شفیع قرار دهد و از درگاه خداوند درخواستی نماید خداوند شفاعتش را پذیرفته و درخواستش را اجابت مینماید. ان شاء الله
جامع الاحادیث الشیعه، ج 15، ص 126
دختران مومن سه ویژگی دارند:
متکبر، بخیل و ترسو هستند!
امیرالمومنین (ع) می فرمایند:
زنان و دختران مومن باید این سه صفت را که برای مردان بد است، داشته باشند.
اول اینکه متکبر باشند!
دوم اینکه ترسو باشند!
سوم اینکه بخیل باشند!
اما اینکه متکبر باشند یعنی در مقابل نامحرم با قاطعیت و ترشرویی صحبت کنند و از حرف زدن با عشوه و تبسم که دیگران را تحریک می کند، بپرهیزند.
منظور از ترس هم ترس از تنها بودن و تنها ماندن با شخصی است که عنوان نامحرم دارد.
اما اینکه بخیل باشد یعنی در حفط مال خود و شوهر، کمال دقت و وسواس را به خرج دهند و امانت دار اموال همسر خود باشند!
نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت 266، ص1191