ولادت حاصل از عمل زنا[1]به تنهایی علت تام و تمامی در شقاوت فرد و داشتن بغض اهل بیت علیهم السلام نخواهد بود؛ وچنین عملی فرزند حاصل از آنرا بکلی مسلوب الاختیار ننموده و وی را مجبور بر شقاوت نمی گرداند؛ بلکه چنین عملی زمینه ی میل به گناه و انحراف را در شخص فراهم می نماید که در صورتی که با مخالفت و مقاوت فرد همراه نباشد در نهایت به انتخاب چنین فردی مسیر زندگی اش به انحراف از صراط مستقیم ختم خواهد گردید، که تبعا یکی از آثار چنین مسیری داشتن بغض اهل بیت علیهم السلام خواهد بود.
وجود چنین امری در دشمنانی که جایگاه عترت علیهم السلام را می شناختند و عارف به شخصیت و جایگاه آنان بودند؛ اما با این حال همواره با آنان دشمنی نمودند و در این میان برخی به قتل ائمه علیهم السلام اقدام نمودند امری واضح و آشکار است.
لذا دشمن داشتن و یا دوست نداشتن اهل بیت علیهم السلام در صورتی که همراه شناخت به جایگاه آنان نبوده باشد، به تنهایی بیانگر عدم طهارت مولِد نخواهد بود؛ زیرا تاریخ بیانگر حال افرادی است که زمانی جز دشمنان اهل بیت علیهم السلام به حساب می آمدند؛ اما با شناخت جایگاه آنان در زمره ی محبین اهل بیت علیهم السلام قرار گرفتند.
در روایات اهل بیت علیهم السلام روایات متعددی موجود است که دشمنی با اهل بیت علیهم السلام را ناشی از عمل زنا؛ رابطه ی مرد با همسر خود در حال حیض؛ داشتن نفاق، خوردن مال حرام و… معرفی می نماید؛ لذا دشمنی با اهل بیت علیهم السلام تنها یک سبب نخواهد داشت؛ بلکه یکی از اسباب مهم آن زنا زاده بودن خواهد بود که در روایات متعددی از طریق عامه و خاصه بدان اشاره شده که ما در تایپیک بعدی به ذکر چند نمونه خواهیم پرداخت.
______________________________________________
[1] . و یا ولادت از عمل حرام همچون ولادت حاصل از رابطه ی با همسر در حال حیض.
نکته اخلاقی:
از نظر اسلام، حسن خلق هرگز به اين معنا نيست كه اگر با منكرى روبه رو شديم، دربرابر آن سكوت كرده، لبخند بزنيم، يا در برابر اعمال زشت ديگران واكنش منفى نشان ندهيم، زيرا برخورد منفى و توأم با تندى و خشونت، زمانى مذموم و ناپسند است كه پاى بى اعتنايى به دين و ارزشهاى والاى آن در ميان نباشد و گرنه رنجيدن نزديكترين افراد به انسان نيز اگر به دليل حفظ ارزشها و پاى بندى به آن باشد، نه تنها زشت نيست، بلكه در رديف مهمترين وظايف شرعى و از مراتب نهى از منكر است.
کل یوم عاشورا
داستان نماز ظهر تو و معجر از سر خواهرت کشیدن هنوز ادامه دارد ….
و این گونه تعبیر آمدن مولای انتظار (عج) و منتقم خون حسین (ع) بودنشان معنی پیدا می کند …. زیرا که عاشورا به پایان نرسیده است ….
منبع: پرواز
در زیارت عاشورا چندین و چند بار ظالم را مورد لعن و نفرین قرار می دهیم اما تا به حال کمی با خود فکر کردهایم که ظالم کیست؟ ظلم فقط به این خلاصه می شود که حقی پایمال گشته و یا خونی به زمین ریخته شود؟ اگر شما از آن دسته انسان هایی هستید که دایره تعریفتان از ظلم به این موارد خلاصه می شود بهتر است در ادامه با ما همراه باشید.
معنی ظلم
مجلسى(ره) گوید: ستم (ظلم) نهادن چیزى است در غیر جاى خود. (أصول الكافی/ ترجمه مصطفوى/ ج4 / 23 )
ظلم در اصل لغت، به معنی كار بیجا كردن، و تعدّی نمودن از حد وسط است. و ظلم به این معنی، جامع همه رذایل، و مرتكب شدن هر یك از قبایح شرعیه و عقلیه را شامل می شود. و این، ظلم به معنی اعمّ است. و برای ظلم، معنی دیگری نیز هست كه عبارت است از: ضرر و اذیّت رسانیدن به غیر، از قبیل: كشتن و یا زدن، یا دشنام و فحش دادن، یا غیبت او را كردن، یا مال او را به غیر حق تصرف كردن و گرفتن، یا غیر اینها از كردار یا گفتاری كه باعث اذیّت غیر باشد. و این، ظلم به معنی اخص است. و بیشتر آنچه در آیات و اخبار، و عرف مردم ذكر میشود این معنی مراد است.(معراج السعادة/ 396)
در اکثر موارد، معنای اول مورد غفلت واقع شده و مصادیق آن از ظلم و ستم خویش بی خبر و غافل هستند و عمل خویش را در زمره ظلم و ستم نمی شمارند.
انواع ظلم
در یک تقسیم بندی ساده، ظلم را می توان به سه دسته تقسیم کرد: 1) ظلم به خدا 2) ظلم به خود 3) ظلم به دیگری (اعم از انسان و حیوان و … ). ظلمى كه خدا آن را نمىآمرزد، شرك به خدا است. و امّا ظلمى كه خدا آن را مىآمرزد، ظلمى است كه مرد بر نفس خود مىكند، در آنچه میان او و خداى عز و جل است. و امّا ظلمى كه خدا آن را وا نمىگذارد، حقّ النّاس است كه از یكدیگر مىطلبند».(تحفة الأولیاء/ج4 / 21)
علاوه بر موارد یاد شده می توان به ظلمی اشاره کرد که در عین کوچکی بسیار بزرگ و قابل توجه است.
برای مشاهده متن کامل، به ادامه مطلب مراجعه شود.
از محضر حضرت آیت الله بهجت سوال شد: آقا برای نجات از گناهان شهوانی چه باید کرد؟ و چگونه و از چه راهی مصون باید ماند؟
ایشان در پاسخ فرمودند: از غذای خود از نظر کم و کیف، کم کنید و از خوردن غذاهای محرک بپرهیزید خصوصا شب ها و بین الطلوعین مقداری قدم بزنید، ورزش در هوای آزاد نمایید واز فکر و نظر در مناظر مهیج خودداری نمایید. و برای ازدواج به نحو آسان اقدام کنید و با توبه و تضرع به درگاه خداوند مهربان و توسل به امام عصر (عج) از خداوند بخواهید که شما را از گناه حفظ فرماید.
جرعه وصال/ مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی بهجت
در زمان انقلاب مشروطه چون تبریز به محاصره نیروهاى محمد على شاه درآمد مدت محاصره
چهار ماه دوام یافت و در شهر قحطى شدیدى افتاد.
اما مردم شجاع شهر با خوردن برگ درختان و علف و یونجه به مبارزه ادامه دادند. یكى از مشروطه خواهان در این مورد چنین مى گوید: یك روز در كوچه خودمان مشاهده كردم كه شخص فقیرى نشسته و یونجه مى خورد (در آن اوقات غالب مردم یونجه مى خوردند: و آن هم به آسانى و فور به دست نمى آمد) از وى پرسیدم كه داداش چه مى كنى ؟ گفت : حاجى آقا یونجه مى خوریم و اگر
یونجه هم تمام شد برگ درختها را مى خوریم و اگر آن هم تمام شد پوست درخت را مى خوریم و دمار از روزگار محمد على شاه را در مى آوریم .1
همه جا پیچید ترک ها خر شده اند کاه و یونجه میخورند
حالا شما بگویید قومی که برای عزت کشورش یونجه میخورد خر است؟
1.رضوانى . محمد اسماعیل انقلاب مشروطیت ایران شركت سهامى كتابهاى جیبى چاپ سوم تهران 1356 ص 179.
بر گرفته ازکتاب(گفتنیهای تاریخ) نوشته علی سپهری اردکانی
آیت الله العظمی بهجت:
کوفیان هم امام حسین علیه السلام را دوست داشتند و برای آمدن ایشان درخواست ” تعجیــــل ” کردند، اما چون خود را نساخته بودند در وقتش امام علیه السلام را فروختند!
وقوع حادثه طبس و معجزات و امدادهاي الهي كه در آن شكل گرفت راوي حكايتي است كه گويي بارها و بارها مشابه آن در ادوار مختلف و در عرصههاي پيكار حق عليه باطل رخ داده و مرور آن تفسيرگر يك روايت است؛يدالله فوق ايديهم. دستان خدا اين بار در صحرايي برهوت و آرام بر دل دژخيماني لرزه افكند كه هرگز توان تحمل آرامش در كشوري اسلامي و توسعه بساط عدل الهي را نداشتند. در حادثه طبس كه حكايت آن در اين گزارش به طور مفصل نقل ميشود، براي آنان كه اهل تفكرند نشان از آن دارد كه خداوند هرگاه اراده كند از به ظاهر كمارزشترين آفريدههاي خود نظير شن براي سرنگوني ظلم و جور استفاده ميكند تا قدرت لايزال خود را براي سردمداران كفر به تصوير بكشد. روايت توفان شن در صحراي طبس همساني هدفداري با سپاه بزرگ فيل ابرهه كه براي نابودي خانه خدا صف كشيده بودند دارد. در آن واقعه تاريخي نيز سپاهي با آن عظمت توسط گروهي پرستو سنگباران شده و به هلاكت رسيدند.
واقعه طبس سند مستحكم دخالت آمريكا در اداره امور ايران
پس از آنكه نيروهاي آمريكايي در سفارتخانه آمريكا به اتهام جاسوسي دستگير شدند، آمريكا از هر فرصتي براي آزادي آنها استفاده ميكرد تا اينكه به اين بهانه عملياتي طراحي كرد تا علاوه بر آزادسازي آنها به اهداف شوم ديگري نيز دست يابد. در اين حمله قرار بود نظاميان آمريكا با هدايت نيروهاي تصفيه نشده ارتش ايران و بر اساس طرحي منسجم و بينقص با هليكوپتري عازم ورزشگاه امجديه تهران شوند و پس از آزادسازي گروگانها ساير اهداف خود نظير بمباران بيت امام در جماران، بمباران مركز نگهداري مهمات، سپاه، حزب رياست جمهوري و … را نيز اجرا كنند.
همه چيز براي يك پيروزي تمام عيار مهيا بود. 95 نيروي كوماندو آموزش ديده با تجهيزات نظامي بسيار قوي در پنجم ارديبهشتماه سال 59 درست دو هفته بعد از قطع ارتباط يك جانبه آمريكا با ايران و تحريم ايران به لحاظ اقتصادي و سياسي، در شبي آرام و مهتابي، 14 بالگرد و هواپيما در صحراي طبس در حال فرود و مهياي اجراي نقشهاي شوم بود كه به ناگاه توفاني از شن به هوا خواست و ديد خلبانان را به حدي ضعيف كرد كه دو بالگرد با يكديگر برخورد كردند و آتشي مهيب در صحراي طبس برپا شد. اين واقعه در حالي اتفاق افتاد كه به گفته فرمانده اين عمليات در كتاب خاطراتش، «در اين عمليات از بالگردهاي بسيار پيشرفته موسوم به اسب دريايي استفاده شده بود. سه هواپيما كار حمل سوخت، سه هواپيما براي حمل نظاميان و هشت بالگرد براي انجام عمليات در درون خاك ما تدارك ديده شده بود، اما به ناگاه بالگردها آتش گرفت و ما خود را در جهنمي سوزان ديديم.اين عمليات از يك طرح و نقشه بسيار دقيق و كاملا حساب شده برخوردار بود كه ماهها نخبگان نظامي امريكا روي آن نقشه كار كرده بودند.تمرينات و مانورهاي مكرري نيز در صحراي آريزونا، نقطهاي مشابه صحراي طبس به لحاظ جغرافيايي و طبيعي، انجام شد به نحوي كه موفقيت آن بالاي 90 درصد پيشبيني ميشد. فرماندهي كه براي اين توطئه انتخاب شد، نظامي بسيار مجربي بود كه در جنگهاي متعدد داراي موفقيتهاي قابل توجهي بود.او سرهنگي بود از ارتش آمريكا و مبتكر نيروي دلتاي اين كشور. عمليات قرار بود طي دو روز انجام شود، روزهاي چهارم و پنجم ارديبهشت در طبس و تهران.
در اين عمليات بعضي از كشورها از جمله اسرائيل، انگلستان و حتي برخي عوامل تصفيه نشده ارتش ايران نيز كمك كردند. در آن شب عوامل بازدارنده ايران در خواب بودند. شايد در آن شب آرام تنها دستي كه در آستين خدا بلند بود، دستان امام و نيايش ايشان در امامزاده صالح بود كه منجر به تحولي عظيم در صحراي طبس و توفان بود.
هنگامي كه هواپيماها و بالگردها به طبس رسيدند، رابطاني كه با دوربينهاي مدار بسته همه چيز را تحت كنترل داشتند بارها اعلام كردند همه چيز آرام است و عمليات با موفقيت پيش ميرود. چند متري تا فرود باقيمانده بود. توفاني در گرفت. دستگاه هيدروليك يكي از بالگردها از كار افتاد، دو بالگرد ديگر نيز به دليل ديد بسيار كم در اثر توفان با يكديگر اصابت كردند و آتش گرفتند و هشت نظامي آمريكا در اين ميان به درك واصل شدند. عمليات عملا شكست خورد. پس از دقايقي نيروهاي سپاه خود را به منطقه رساندند. فرماندهي نيروهاي سپاه منطقه را سردار محمدمنتظر قائم بر عهده داشت. پس از قطعي شدن شكست آمريكا در طبس هواپيماها خيال بازگشت داشتند كه به دستور بني صدر، رئيس جمهور وقت، هدف قرار گرفتند و طي آن سردار محمدمنتظر قائم، تنها شهيد اين واقعه تاريخي شد تا اين واقعه را با خون خود براي هميشه جاويد نگاه دارد. به اين ترتيب بار ديگر طبل رسوايي آمريكا در جهان كوبيده شد و شكستي تلخ و مفتضحانه را با خواري و ذلت با خود همراه كرد.
ماهیت وجود انسان دارای پیچیدگی های است كه آن را نسبت به سایر موجودات متمایز می سازد. به عنوان مثال، آدمی در تعاملات و ارتباطات اجتماعی و حتی فردی خود، گرفتار جبرهای مختلفی است كه از پیش از تولد و دوران انعقاد نطفه تا محیط, تغذیه و وراثت……. را شامل گردیده و رفتار وی را كانالیزه می كنند. بدیهی است، فائق آمدن بر این جبرهای ناگزیر، از عوامل مهم تربیت صحیح انسان بوده و لذا كارویژه مربیان این است كه شرایطی را برای انسان فراهم آورند، كه در چارچوب جبرهای مختلفی كه با آنها دست به گریبان است، به بهترین شكل ممكن، زمینه انتخاب آگاهانه برایش مهیا شده، تا از این طریق بتواند راه درست را از نادرست تشخیص دهد.
بنابراین اولین و شاید مهمترین وظیفه استاد و معلم، اصلاح عوامل نادرست وراثت, محیط و تربیت خانوادگى و تغذیه شاگرد است، چرا كه تنها در این صورت است كه می توان انتظار تكامل انسان را داشت و تنها در این موقعیت است كه «شغل انبیا» بر معلمی صدق می نماید. البته این مهم نیازمند این است كه استاد و معلم، خود انسانی شریف, قانع و وظیفه شناس باشد که از سر تعهد و دلسوزى به ساختن و شکل دهى استعدادهاى شاگردان می پردازد و نیز به همین دلیل است كه قرآن کریم, براى کار فرهنگیان, نقش کار خدایى قائل است « اقرإ باسم ربک الذى خلق خلق الانسان من علق اقرء و ربک الاکرم الذى علم بالقلم علم الانسان ما لم یعلم »(علق/1) در این آیه، صفت تعلیم كه معلمان نیز به آن اشتغال دارند، براى خداوند متعال بكار رفته است.
اول اردیبهشت ماه در تقویم ملی ایرانیان همزمان با سالروز تولد شیخ اجل سعدی شیرازی كه فرهنگوران او را بهعنوان استاد سخن میشناسند،یادروز سعدی نام گرفته است.
افزون بریك دههاست كه با مشاركت نهادها و ارگانهای فرهنگی فارس، سعدی پژوهان و سعدی شناسان هر سال با اجتماع بر تربت استاد سخن سعدی شیرازی با نكوداشت یاداین پیام آور انسانیت به تبیین آرا و اندیشههای شیخ اجل میپردازند.
برای آنكه بدانیم سعدی كیست؟ جایگاه این شاعر گرانمایه در شعر و ادبیات پارسی كجاست و پرداختن به اندیشههای استاد سخن تا چه میزان به عنوان یك نیاز امروزی محسوس است مروری كوتاه بر آنچه درباره افكار و آرا این شاعر گرانمایه بیان شده است میكنیم.
بسیاری از دانشوران و سعدی شناسان توجه به آثار واخلاق سعدی و الهامگرفتن از شخصیت برجستهاستادسخن را لازمه و ضرورت زندگی امروزی میدانندو معتقدند:
توجه به آثار و اندیشههای شیخ اجل موجب بازشناسی فرهنگ غنیایرانی میشود.