به هر حال اهمیت هر كاری را باید نسبت به تاثیر آن در صلاح فرد و جامعه سنجید. خداوند متعال در آیه 32 سوره مائده، در باب اهمیت کار معلمی مى فرماید: « …من احیاها فکانما احیى الناس جمیعا؛ … هر کس, انسانى را از مرگ رهایى بخشد, چنان است که گویى همه مردم را زنده کرده است.» امام صادق(ع) در تفسیر این آیه, سخنى دارند که اشعار دارد به اینكه منظور از زنده کردن یک فرد, هدایت و پرورش اوست, اگر کسى جوانى را به راه درست, هدایت کند و وظیفه انسان سازى را بر عهده بگیرد، مثل این است که همه دنیا را زنده کرده است، پس منظور از زنده کردن, پرورش و هدایت کردن است.

با توجه به آنچه گفته شد، حوزه های علمیه از دیرباز به عنوان مهمترین مركز تربیت افراد شناخته می شده اند. در فرایند شکل گیری هویت دینی و شخصیت ایمانی افرادی که در این مراکز مشغول به تحصیل بوده و خود در آینده از مربیان جامعه بشمار خواهند رفت، شرایط و زمینه های مختلفی دخالت داشته که از مهمترین آنها، می توان به نقش تربیتی اساتید حوزه های علمیه اشاره نمود. اساتید حوزه های علمیه نقش بسزایی در رشد شخصیت و تعالی روحی و معنوی طلاب داشته و در كیفیت و میزان یادگیری آنان، یك عامل تعیین‏كننده هستند. اندكی مطالعه در كتب تراجم و شرح احوال اساتید بزرگوار حوزه های علمیه، تایید كننده این مطلب است كه این اساتید خود با عمل به دستورات الهی، و در چارچوب رابطه ای صمیمی و احترام آمیز، به هدایت و راهنمایی طلاب جوان می پردازند.

استاد خوبی كه بتواند دست طلبه را گرفته و او را در كوره راههای زندگی هدایت نموده و بر سر دو راهی ها راهنمایی نماید، می بایست دارای ویژگی های خاصی باشد. اولین خصیصه مهم یك استاد خود و دلسوز این است كه دعوت كننده به سوی خدا و تربیت الهی باشد. خداوند متعال از زبان پیامبر اکرم (ص) می فرماید: « الا تعبدوا الا الله »(هود/2) نخستین دعوت من این است که به جز خدای یگانه را نپرستید. و استاد دلسوز و هدایت گر نیز باید آموزشش برای خدا، تربیتش برای خدا، اعمالش برای خدا، نشستنش برای خدا، سکوتش برای خدا و…… بالاخره همه حركات و سكناتش دعوت كننده به حق و حقیقت باشد.

دومین خصیصه یك استاد هدایت گر این است كه درس او، بحث او و…. دعوت كننده بسوی اصلاح جامعه و تربیت افراد صالح باشد. در قرآن کریم آمده است « ان ارید الا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقی الا بالله؛ من جز اصلاح تا آنجا که توانائی دارم چیزی نمی خواهم و توفیق من جز به خدا نیست.»(هود/88) این شعار تربیتی همه ی انبیاء الهی بوده که توأم با عمل تربیتی آنها، اسباب اصلاح در تفکر، اندیشه، اخلاق و نظامات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جامعه را در همه ابعاد پدید آورده است، و رسالت استادی نیز چنین است که با کسب توفیق الهی، به اصلاح فرهنگ و تربیت فکر و مغزهای متفکر می پردازد تا تمامی عرصه های جامعه به سمت اصلاح حرکت نماید.

سومین ویژگی استاد خوب و هدایت كننده این است كه قول و فعل او دعوت كننده به پاکسازی و تربیت اخلاقی باشد. در قرآن کریم آمده است كه « فقولا له قولا لینا لعله یتذکر او یخشی »(طه/44) این آیه اشاره لطیفی به این حقیقت است که رسالت انبیاء برای پاکسازی انسان ها و بازگرداندن طهارت فطری نخستین به آنها است. نخستین دستور قرآن برخورد ملایم و توأم با مهر و عطوفت انسانی است در واقع هدف آن است که مردم جذب بشوند، متذکر شوند راه پیدا کنند.

برخورداری از این ویژگی ها، اساتید و مربیان حوزه های علمی و دینی را بر هدایت طلاب در مسیر حقیقت ممحض كرده، بگونه ای كه سنت رابطه استاد و شاگردی در حوزه های علمیه، بر پایه صمیمیت و احترام متقابل پایه ریزی گردیده، بطوریكه اساتید نوعا، نسبت به كوچكترین مشكلات شاگردان خود، بویژه مسائل و گرفتاریهای روحی، حساس بوده و تلاش می كرده اند تا حد امكان در جهت رفع آن مشكلات، هر كاری از دستشان بر می آید انجام دهند. در همین رابطه داستان زیبایی در كتب تراجم نقل گردیده است، كه حاكی از اوج حساسیت و دلسوزی اساتید حوزه نسبت به شاگردان خود می باشد.

« حضرت آیت الله آقا میرزا باقر زنجانى براى داماد خود آقاى شیخ على خوئینى نقل نمودند كه : در آن ایامى كه در زنجان در خدمت حضرت آیت الله شیخ عبدالكریم خوئینى، كفایة الاصول مى خواندم، معمم نبودم، روزى مرحوم شیخ عبدالكریم اصرار نمودند و جهت معمم نشدن مرا پرسیدند. عرض كردم : چون پدرم پیر شده، مى ترسم نتوانم ادامه تحصیل بدهم و  ناچار شوم براى محافظت ایشان و معاش آنها مشغول كسب شوم ، ایشان به این جواب قانع نشدند. من رفتم منزل، هوا گرم بود و منزل ما هم خیلى دور بود، تازه به منزل رسیده بودم كه در زده شد، مادرم گفت : آقا شیخ عبدالكریم است، تا آن روز سابقه نداشت كه ایشان به آن مناطق بیایند، من با همان لباس منزل به در خانه رفتم، ایشان را كه دیدم، خواستم برگردم لباس بپوشم ، فرمودند: من داخل نمى شوم چون وقت ظهر است، باید به نماز حاضر شوم . فرمودند: پس از رفتن شما این آیه به یادم آمد: « ان الشیطان یعدكم الفقر» این احتمالاتى كه حضرت عالى مى دهید، ممكن است از وساوس شیطان باشد، مى خواهد نگذارد مثل شمایى روحانى شود. این جمله را گفتند و خداحافظى كردند. آیت الله زنجانى مى فرمودند: چنان فرمایش ایشان در من اثر كرد، كه از همان روز تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم.»(1)

همانطور كه مشاهده شد، استادی با احساس مسئولیت مثال زدنی، راهی طولانی را طی می كند، تا هشداری به شاگرد خود داده و او را در انتخاب راه آینده اش كمك نماید، و این می ساند كه اساتید بزرگوار حوزه های علمیه، تا چه حد نسبت به هدایت و راهنمایی شاگردان خود احساس وظیفه می نمودند.

پی نوشت‏:

1.ابراهیم موسوی ‌زنجانی، تاریخ زنجان: علما و دانشمندان، تهران، کتابفروشی مصطفوی، ص 365

منابع:

تاریخ زنجان،علما و دانشمندان