راه‌‌های مشروع کسب درآمد برای طلبه

کارهایی که طلبه می‌ تواند برای ازدیاد روزی انجام دهد

البته طلبه برای ازدیاد روزی خودش می‏تواند کارهایی هم انجام دهد. یکی از آن‌ها معمم شدن و ملبس شدن است. داستان حضرت علامه طباطبایی را حتما می‌دانید.‌ ایشان نیمه شبی داشتند نماز می‏ خواندند و مقداری نگران فقر فوق‌‌ العاده خودشان شده بودند. بعد آن عارف در را باز می ‏کند و می ‏فرماید: این هجده سال ما کی شما را رها کردیم که رفتید در فکر دنیا؟! آن هجده سال با ازدواجش و با خیلی کارهایش جور در نمی‏ آید، اما حساب کرد و دید با زمان معمم شدنش جور در می‏ آید.

 

لباس روحانیت، لطف دیگری دارد. واقعا زندگی انسان را تغییر می‏دهد. کارهای دیگری هم هست که طلبه می”ٹتواند انجام دهد. ازدواج، زندگی انسان را تغییر می‏دهد؛ فرزنددار شدن، زندگی انسان را تغییر می‏ دهد. این‌ها راه‌‌های مشروع کسب درآمد برای طلبه است.

ادامه »

   سه شنبه 26 فروردین 13931 نظر »

“شرح حال عطار”

شیخ فریدون محمد عطار نیشابوری از شعرای بزرگ و مشهور ادبیات فارسی است.

اگر چه عطار به شعر و شاعری اعتنا ندارد و شعر درچشم او مقداری نیست و راضی نیست که او را شاعر بشمارند و به وزن و ردیف و قافیه نمی اندیشد و خود را بیشتر مرد حال می داند و فقط به معنی توجه دارد، ولی باید به حق و انصاف او را از فصیح ترین شعرای زبان فارسی دانست.

باید مردی صاحب عقل و ژرف بین و خوش ذوق باشد و کژبینی را کنار بگذارد و در دریای مواج و متلاطم و بی کرانه شعر عطار به غواصی بپردازد و اشعار نغز او را که فراوانست جدا کند و آنرا با شعر فصیح ترین شعرای زبان فارسی مقابله کند و بسنجد تا دریابد که شعرعطارنه تنها از حیث بیان معانی بلند انسانی و عرفانی مقامی بسیارارجمند داردبلکه از حیث لفظ نیز در کمال فصاحت و بلاغت است.

شاعرم مشمر که من راضی نیم        مرد حالم شاعر ماضی نیم

عیب از شعر است و این اشعار نیست         شعر را در چشم من مقدار نیست

تو مخوان شعرش اگر خواننده ای       ره به معنی بر اگر داننده ای

شعر گفتن چون ز راه وزن خاست     وز ردیف و فاقیه افتاد راست

گر بود اندک تفاوت نقل را       کز نیاید مرد صاحب عقل را

ادامه »

   دوشنبه 25 فروردین 1393نظر دهید »
آن مقدار که باید سختی بکشیم، بالاخره می ‏کشیم

نتیجه و لذت فقر

در تربیت فرزند، فقر در اوائل زندگی خیلی مۆثر است. خوش به سعادت کسانی که در اوایل زندگی، سختی می‌کشند. این‌ها ان‌شاءالله بچه‌‌های خوبی خواهند داشت. شما یک مقدار امکانات داشته باشی، دلت نمی‏ آید به بچه‌‌ ات ندهی. بچه که سختی نمی‏ کشد، بعد خراب می‏شود. بچه طلبه نباید بد بشود؛ خیلی بد است؛ خیلی غصه دارد. مناجات‌‌ های شهید چمران را ببینید؛ از گرسنگی‌‌ها و از فقر و نداری خودش چقدر زیبا سخن می‏گوید. در اوایل طلبگی‌، مناجات‌‌‌ های آقای چمران خیلی روی ما مۆثر بود.

 

جبهه خیلی تجربه عالی و فوق‌‌ العاده‌‌ ای بود؛ ولی من زیاد فرق اثر معنوی جبهه با اثر معنوی آن اتاقی که سال اولی که قم آمده بودم و حدود ده سال در آن مستأجر بودیم را نمی‌ فهمم. بالای پنجره، لای درزش باز بود و برف که می ‏آمد، شب می ‏ریخت روی سرمان و بیدار می‏ شدیم. آن زمان گاز که نبود. با یک مکافاتی یک چراغ نفتی داشتیم که وقتی خاموشش می‏کردیم راحت‌‌ تر بودیم؛ از بس این بوی بدی داشت. من یادم هست هر وقت این کفشدار حرم، کفش ما را می‏گذاشت نزدیک آن جایی که بغل بخاری بود که خودش را گرم می‏کرد، موقع برگشتن پایم که در کفش گرم می‌ ماند، تا خانه خوشحال بودم. لذت‌ ‌بخش‌ ‌ترین صحنه ها همین ‌هاست.

 

ادامه »

   یکشنبه 24 فروردین 1393نظر دهید »
حضرت ام البنين(سلام الله علیها) (محدث، متوفى سال 70 ه) (فاطمه كلابيه)، دختر حزام، از زنان مؤمن، شجاع و فداكار بود.روايت است كه امير المؤمنين عليه السلام پس از شهادت حضرت زهرا عليه السلام به برادرش عقيل كه انساب عرب را خوب می ‏دانست و از احوال خانوادگى آنها آگاه بود فرمود : مى خواهم زنى برايم خواستگارى نمايى كه از خاندان شجاعت باشد تا فرزند شجاعى برايم به دنيا آورد.عقيل، فاطمه كلابيه (ام البنين) را به ايشان معرفى نمود و گفت: در بين عرب خاندانى شجاعتر از خانواده وى سراغ ندارم.اين مادر پسرانش عباس، جعفر، عبد الله و عثمان را چنان تربيت كرد كه همه شيفته برادر بزرگوارشان حضرت امام حسين عليه السلام بودند و در ركاب آن حضرت شهيد شدند.
حضرت ام البنين در واقعه كربلا حضور نداشت، هنگامى كه بشير به مدينه بازگشت و ام البنين را ملاقات كرد، خواست تا خبر شهادت فرزندانش را به وى دهد ام البنين گفت: رگ قلبم راپاره كردى بچه ‏هايم و آنچه زير آسمان است فداى ابا عبد الله عليه السلام، از حسين برايم بگو .
ام البنين براى عزادارى هر روز همراه نوه ‏اش عبيد الله (فرزند عباس عليه السلام) به بقيع م‏ی رفت و نوحه می ‏خواند و می ‏گريست و اين اشعار را زمزمه می ‏كرد:
منم که سایه نشین و جود مولایم
کنیز خانه غم ؛ خاک پای زهرایم
منم که خانـــه به دوش غــم علی
منم که همقدم محنت ولی هستم
منم که شاهد زخم شکسته ابرویم
انیس گریه به یاس شکسته پهلویم
منم که در همه جا در تب حسن بودم
منم که شاهد خون لب حسن بودم
منم که جلوه حق را به عین می دیدم
خدای را به جمال حسین می دیددم
منم که بوده دلم صبح و شام با زینب
منم میان همه ؛ هم کلام با زینب
منم که سوگ گلستان و باغبان دارم
به سینه زخم غم کربلائیان دارم
منم که ظهر عطش را نمی برم از یاد
چهار لاله بی سر ز من به خاک افتاد
منم که مادر عشق و امید و احساسم
فدای یک سر موی حسین عباسم
   یکشنبه 24 فروردین 1393نظر دهید »

 


روزگاریست ساکن آخرالزمانم و داعیه داره عـــشـــق مولایم




مهدی

که به نامش عاشقی میکنم و بیادش عاشقانه می نویسم در هرکجا که نشان دلدارم باشد….


   جمعه 22 فروردین 1393نظر دهید »
توصیه‌ های ضروری اولیه به طلبه‌های جوان

به نظر شما نخستین و مهم‌ترین نکته‌ای که باید با طلبه‌های جوان در میان گذاشت، چیست؟

نخستین نکته، یادآوری نکته‌ای است که باعث شده آنها حوزه را انتخاب کنند؛ باید خود ما نیز این نکته را به خاطر بیاوریم که چرا فاز ما تغییر کرد؟ انتخاب حوزه، امری کاملاً معنوی و ملکوتی است و مانند انتخاب رشتة مکانیک و برق و رفتن به دانشگاه یا نیروی انتظامی ‌نیست. بنابراین اینکه شخص به یکباره تصمیم می‏گیرد به حوزه وارد شود، مطلبی است که باید به دقت تبیین شود.

 

اینکه در این دنیای مادی که گرایش‌های مادی‌گرایی و تجمل‌گرایی در حال جلوه‌گری است، به یکباره به ذهن کسی خطور می‌کند که آخوند شود، یعنی کلی سختی و در ضمن، متلک را به جان خریده و حاضر شده وارد این فضا شود؛ ازاین‌رو نخستین چیزی که طلبه در ورود به حوزه باید حفظ کند، به خاطر آوردن فضای معنوی زمان آغاز طلبگی است. ما توان اینکه سرباز امام زمان شویم را نداریم و ایشان هستند که ما را یاری و دل ما را جذب می‏کنند. اینجاست که فاز شخص عوض می‏شود. طلبه هیچ‌وقت نباید این را از یاد ببرد.

 

 

ادامه »

   پنجشنبه 21 فروردین 1393نظر دهید »

طلاب و روحانیون اگر نتوانند با مردم ارتباطی سازنده و دوستانه برقرار نمایند، بیشتر کارها و تلاش ها و زحماتشان بی ثمر خواهد شد. یک طلبه هر چند پس از سال ها خون دل خوردن و سختی کشیدن بتواند از نظر علمی به مراتب عالی دست یابد در صورتی این تلاش و مجاهدت علمی او پر ثمر و با خیر و برکت خواهد شد که بتواند از علم الهی خود که آموخته در راستای هدایت مردم و اشاعه و گسترش مذهب بر حق تشیع در جامعه استفاده برد.

 

اگر طلبه و روحانی از مردم فاصله بگیرد و حجره نشین شود و خود را تافته جدا بافته بداند، در برابر انحرافات و تباهی مردم و جامعه و دور شدن مردم از روحانیت و تسلط دشمنان اسلام بر جامعه و اذهان مردم مسئول خواهد بود و باید که فردای قیامت در محکمه عدل الهی جوابگو باشد!

 

ادامه »

کلیدواژه ها: با ما باش!
   چهارشنبه 20 فروردین 1393نظر دهید »

خدایا…

بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم .

بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم .

بابت لحظات شادی که به یادت نبودم .

بابت هر گره ای که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم .

بابت هر گره ای که به دستم کور شد و تو را مقصر دانستم …

مرا ببخش …

کلیدواژه ها: سالی که گذشت, مرا ببخش

موضوعات: مطالب, ادبي
   چهارشنبه 20 فروردین 1393نظر دهید »

تنها سه روز پس از رحلت پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، بغض ها و کینه ها و عداوت های نهان در سینه های دشمنان پیامبر بر علیه امیر المومنین علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها آشکار شد .

این دشمنی ها به حدی بود که دختر پیامبر حضرت زهرا سلام الله علیها در نهایت مظلومیت به شهادت رسید و در اوج غربت پیکر مجروحش در خاک آرام گرفت .

 

این ظلم به خاندان پیامبر سر آغازی شد برای مظلومیت مذهب بر حق تشیع . مذهب تشیع در بیشتر زمان ها مورد ظلم و عداوت بدخواهان قرار گرفت . از روز اول دشمنان پیامبر و اسلام بسیار تلاش کردند تا مذهب شیعه را براندازند .

بیشتر سلاطین تا آن جا که توانستند از مذهب اهل سنت حمایت کردند و در مقابل با مذهب شیعه مخالفت و مبارزه نمودند .

 

ادامه »

   دوشنبه 18 فروردین 1393نظر دهید »

طلبگی شغل نیست. طلبگی ره سپار شدن در دیار عشق و عاشقی است. طلبگی یعنی دوست داشتن مردم و  مهم بودن سرنوشت آنان.

طلبه خود را در برابر کج روی ها و بداندیشی های مردم مسئول می داند چرا که طلبه ادامه دهنده راه پیامبر است و همانند پیامبر دلسوز و خیرخواه مردم است.

 

در روزگار ما کم نیستند جوانانی که خود را گرفتار باتلاق فساد و فحشا نموده اند و دست خود را به نشانه یاری جویی بلند نموده اند اما متاسفانه زیاد نیستند طلاب و روحانیونی که دست گیر آنان شوند.

اگر ما به عنوان یک طلبه نتوانیم راه را به جوانان گم کرده ره نشان دهیم و آنان را وارد راه مستقیم سازیم،نتوانسته ایم به رسالت طلبگی خود عمل کنیم .

 

عمری است بر سر سفره پر خیر و برکت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نشسته ایم و تمام وجودمان مدیون عنایت و لطف بی بدیل آقاست، حال اگر نخواهیم به رسالت خویش به شایستگی عمل کنیم آیا مصداق نمک خوردن و نمکدان شکستن نیست؟!

 

کافی است نیت خود را خالص کنیم و عاشقانه با جوانان صحبت نماییم آن گاه می توانیم بسیاری از جوانان که در تار تنید شده عنکبوت های ماهواره ای گرفتار آمده اند را جانی تازه بخشیم.

 

برای اثبات سخن خویش بهتر است به این خاطره نقل شده از حجت‌الاسلام والمسلمین حسین انصاریان، در کتاب«معاشرت» که از تألیفات او است توجه نمایید:

در محل زندگیم در تهران جوانى را می‌شناختم که از هیچ فسادى چون قمار و مشروب و رابطه نامشروع و پایمال کردن حق مردم امتناع نداشت و در میان آشنایان او نیز کسى نبود که بتواند او را از منجلاب فساد نجات دهد .

 

روزى براى دیدن و زیارت مردى مۆمن که فوق‌العاده به او علاقه داشتم ، رفتم ؛ مردى که از اوصاف حمیده و حالات کریمه برخوردار بود و براى مردم منبعى از خیر و کلیدى براى حلّ مشکلات بود ، آن جوان در حالى که سر به زیر داشت و معلوم بود آتش طغیانش فرو نشسته و در حدى به آداب دیانت و اخلاق انسانى آراسته شده ، نزد او بود ، از گفتگویش با آن مرد نشان می‌داد که تغییر حال داده و از راه شیطنت به جاده هدایت قدم نهاده است و از جاده انحراف به صراط مستقیم وارد شده است .

 

با دیدن وضع او برایم مسلّم شد که نَفَسى الهى و دمى عیسوى قلب مرده او را زنده کرده و به راه خدا هدایتش نموده و او را از چاه هلاکت به درآورده و از منجلاب فساد نجات داده است .

 

از او پرسیدم چه پیش آمدى اتفاق افتاده و چه حادثه اى زیبا رخ داده که از شیطان و شیطنت بریدى و به حق و حق پرستان پیوستى ؟

گفت : شب جمعه اى مست و لا یعقل از کاباره اى به خانه می‌رفتم ، در مسیر راه بر اثر خوردن زیاد مشروب و مستى بیش از اندازه کنار پیاده روىِ خیابان به زمین افتادم هوا گرگ و میش بود ، کم کم داشتم از مستى و بیهوشى خارج می‌شدم ، دیده باز کردم ، دیدم روحانى با محبّتى سرم را به دامن گرفته و مرا نوازش می‌کند ، از من خواست بپا خیزم و همراه او به مسجدى که نماز می‌خواند و هر صبح جمعه دعاى ندبه داشت بروم .

 

با شرمسارى و خجالت به او گفتم با این حال و وضعى که دارم مناسب مسجد نیستم !

گفت : اتفاقاً با همین وضع ، مناسب مسجدى ! با اصرار مرا به مسجد رفتن حاضر کرد ، دست در دستم نهاد و مرا به مسجد برد ، با محبت از من خواست وضو بگیرم و نماز بخوانم ، پس از نماز مرا به دفتر مسجد برد و با دست خود برایم صبحانه آورد و از من خواست از سفره امام زمان تناول کنم شاید فضاى مسجد و نمازى که خواندم و لقمه اى که خوردم مرا درمان کند و به راه هدایت رهنمون شوم و سزاوار رحمت حق گردم .

 

« یَا أیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُم مَوْعِظَةٌ مِن رَبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِى الصُّدُورِ وَهُدىً وَرَحْمَةٌ لِلْمُۆْمِنِینَ؛

اى مردم! یقیناً از سوى پروردگارتان براى شما پند و موعظه اى آمده ، و شفا است براى آنچه از بیماری‌های اعتقادى و اخلاقى در سینه‌هاست ، و سراسر هدایت و رحمتى است براى مۆمنان».

بر اثر دلسوزى و هدایت آن روحانى وارسته ، از انحراف نجات پیدا کردم و به راه خدا آمدم و با دخترى مۆمن ازدواج کردم و از هدایتم و زندگیم در سایه لطف خدا و هم‌نشینی و رفاقت با آن روحانى دلسوز کاملاً راضى هستم.

________________

منابع:

پایگاه اطلاع رسانی جهان نیوز

   شنبه 16 فروردین 13931 نظر »

1 ... 16 17 18 ...19 ... 21 ...23 ...24 25 26 ... 36

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
حضرت زهرا (س): خدايى رَا حمد و سپاس گوييد كه به خاطر عظمت و نورش ، هر كه در آسمانها و زمين است به سوى او وسيله مى جويد و ما وسيله او در ميان مخلوقاتش و خاصّان درگاه و جايگاه قدس او و حجّت غيبى و وارث پيامبرانش هستيم.
جستجو
موضوعات
صلوات
بالابر

دريآفت كد بـالآبـر حجاب

آمار
  • امروز: 41
  • دیروز: 0
  • 7 روز قبل: 1118
  • 1 ماه قبل: 7147
  • کل بازدیدها: 123546

کد ِکج شدَنِ تَصآوير

کد ِکج شدَنِ تَصآویر