
مولا جان!! ای رفیع تر از مسند عشق! بر ما ببخش قصورمان را که قاصریم و دعا کن بر هدایتمان که گمراهیم و مران ما را که دور شدگان درگه نامحرمانیم .
نگارا! تو را دوست می داریم و قسم به قلب الهی تان که این بار دروغ نمی گوییم، و هجر شما بر ما گران آمده
ای معشوق ما که در عشقبازی ممتازی و در محبت استادی. ای آیینه کمال خلقت و ای زیباترین مصداق حضور خدا، اعجاز کن. ای معروف خدا! از احرام انتظار خارج شو و اعتکاف هجران را بشکن. روزه غربت را افطار کن و نقوس مردگان را زندگی بخش…
آسمان دلم بارانی سفر طولانی ات شده و چقدر این باران زیباست، هر قطره اش بوی تو را می دهد، بوی خوش عطر محمدی(ص)، گل یاس و گل نرگس
دلبرا! چمن چمن نرگسان بر آستانت خیمه زده اند و در اشتیاق جمعه موعود گریبان می درند. نسیم نسیم در پی تو می وزند تا یک پیچک موی تو را بنوازند. عندلیب عندلیب نغمه کنان بال می سایند که واژه ای از اشعار تو را بربایند .
یارا! دستانمان را می گشاییم تا به شبنم پیشانی تو وضو سازیم و سر می ساییم بر عبادت تا به غبارش سجده کنیم .
ای سبزتر از برگ بهشت خوشبوتر از عطر سرشت! رقیبانت را در خاکستر توبه دفن کردیم تا فقط با تو دلدادگی کنیم .
موعودا بیا! و دستان ما را بگیر و تا عرش خدا بالا بر. صوت خویش را آشکار کن تا به مناجات تو بی دلان بسوزند و انتظار به سرآید .
بی تو لبها به خنده مباد و نرگس چشمان بی تو گریان باد. ای واصل زمین و آسمان! ای وارث آدم تا خاتم! ای آخرین برهان روشن! بی تو دلتنگی ما را پایان نیست. بی تو گذر زمان را توان دیدن نیست. بی تو عشق را نگاه باور نیست. شمع در فراغت اشکریز است و گل برگ ریز و ما در عجبیم که با وجود این حزن و اندوه ، زندگی همچنان در چرخش است.
بگذار برایت بگرییم. بگذار بر دلتنگی مان ندبه کنیم. بگذار با پرندگان ناله زنیم و بگذار چون آسمان ابری شویم. می خواهیم بار دیگر با تو عهد بندیم اما نشکنیم. می خواهیم با تو بمانیم اما نه تا ساحل که تا دریا.
آفتابا! از چه در پرده غیبت ، رخ برگرفتی ! این حجاب را کدام دست زمان کنار خواهد زد.
بیا ای یوسف زهرائی، بیا و خوابهای خوب را تعبیر کن و با دستان پر مهرت، قطرات اشک را از گونه زمان بردار.
بیا که مشتاقانه منتظریم پرچم نصرتت را بر هر کوی و برزن نظاره کنیم و سجده شکر به جا آوریم پس بیا ، زودتر بیا که ما منتظریم.
نظر دهید » 
وقوع حادثه طبس و معجزات و امدادهاي الهي كه در آن شكل گرفت راوي حكايتي است كه گويي بارها و بارها مشابه آن در ادوار مختلف و در عرصههاي پيكار حق عليه باطل رخ داده و مرور آن تفسيرگر يك روايت است؛يدالله فوق ايديهم. دستان خدا اين بار در صحرايي برهوت و آرام بر دل دژخيماني لرزه افكند كه هرگز توان تحمل آرامش در كشوري اسلامي و توسعه بساط عدل الهي را نداشتند. در حادثه طبس كه حكايت آن در اين گزارش به طور مفصل نقل ميشود، براي آنان كه اهل تفكرند نشان از آن دارد كه خداوند هرگاه اراده كند از به ظاهر كمارزشترين آفريدههاي خود نظير شن براي سرنگوني ظلم و جور استفاده ميكند تا قدرت لايزال خود را براي سردمداران كفر به تصوير بكشد. روايت توفان شن در صحراي طبس همساني هدفداري با سپاه بزرگ فيل ابرهه كه براي نابودي خانه خدا صف كشيده بودند دارد. در آن واقعه تاريخي نيز سپاهي با آن عظمت توسط گروهي پرستو سنگباران شده و به هلاكت رسيدند.
واقعه طبس سند مستحكم دخالت آمريكا در اداره امور ايران
پس از آنكه نيروهاي آمريكايي در سفارتخانه آمريكا به اتهام جاسوسي دستگير شدند، آمريكا از هر فرصتي براي آزادي آنها استفاده ميكرد تا اينكه به اين بهانه عملياتي طراحي كرد تا علاوه بر آزادسازي آنها به اهداف شوم ديگري نيز دست يابد. در اين حمله قرار بود نظاميان آمريكا با هدايت نيروهاي تصفيه نشده ارتش ايران و بر اساس طرحي منسجم و بينقص با هليكوپتري عازم ورزشگاه امجديه تهران شوند و پس از آزادسازي گروگانها ساير اهداف خود نظير بمباران بيت امام در جماران، بمباران مركز نگهداري مهمات، سپاه، حزب رياست جمهوري و … را نيز اجرا كنند.
همه چيز براي يك پيروزي تمام عيار مهيا بود. 95 نيروي كوماندو آموزش ديده با تجهيزات نظامي بسيار قوي در پنجم ارديبهشتماه سال 59 درست دو هفته بعد از قطع ارتباط يك جانبه آمريكا با ايران و تحريم ايران به لحاظ اقتصادي و سياسي، در شبي آرام و مهتابي، 14 بالگرد و هواپيما در صحراي طبس در حال فرود و مهياي اجراي نقشهاي شوم بود كه به ناگاه توفاني از شن به هوا خواست و ديد خلبانان را به حدي ضعيف كرد كه دو بالگرد با يكديگر برخورد كردند و آتشي مهيب در صحراي طبس برپا شد. اين واقعه در حالي اتفاق افتاد كه به گفته فرمانده اين عمليات در كتاب خاطراتش، «در اين عمليات از بالگردهاي بسيار پيشرفته موسوم به اسب دريايي استفاده شده بود. سه هواپيما كار حمل سوخت، سه هواپيما براي حمل نظاميان و هشت بالگرد براي انجام عمليات در درون خاك ما تدارك ديده شده بود، اما به ناگاه بالگردها آتش گرفت و ما خود را در جهنمي سوزان ديديم.اين عمليات از يك طرح و نقشه بسيار دقيق و كاملا حساب شده برخوردار بود كه ماهها نخبگان نظامي امريكا روي آن نقشه كار كرده بودند.تمرينات و مانورهاي مكرري نيز در صحراي آريزونا، نقطهاي مشابه صحراي طبس به لحاظ جغرافيايي و طبيعي، انجام شد به نحوي كه موفقيت آن بالاي 90 درصد پيشبيني ميشد. فرماندهي كه براي اين توطئه انتخاب شد، نظامي بسيار مجربي بود كه در جنگهاي متعدد داراي موفقيتهاي قابل توجهي بود.او سرهنگي بود از ارتش آمريكا و مبتكر نيروي دلتاي اين كشور. عمليات قرار بود طي دو روز انجام شود، روزهاي چهارم و پنجم ارديبهشت در طبس و تهران.
در اين عمليات بعضي از كشورها از جمله اسرائيل، انگلستان و حتي برخي عوامل تصفيه نشده ارتش ايران نيز كمك كردند. در آن شب عوامل بازدارنده ايران در خواب بودند. شايد در آن شب آرام تنها دستي كه در آستين خدا بلند بود، دستان امام و نيايش ايشان در امامزاده صالح بود كه منجر به تحولي عظيم در صحراي طبس و توفان بود.
هنگامي كه هواپيماها و بالگردها به طبس رسيدند، رابطاني كه با دوربينهاي مدار بسته همه چيز را تحت كنترل داشتند بارها اعلام كردند همه چيز آرام است و عمليات با موفقيت پيش ميرود. چند متري تا فرود باقيمانده بود. توفاني در گرفت. دستگاه هيدروليك يكي از بالگردها از كار افتاد، دو بالگرد ديگر نيز به دليل ديد بسيار كم در اثر توفان با يكديگر اصابت كردند و آتش گرفتند و هشت نظامي آمريكا در اين ميان به درك واصل شدند. عمليات عملا شكست خورد. پس از دقايقي نيروهاي سپاه خود را به منطقه رساندند. فرماندهي نيروهاي سپاه منطقه را سردار محمدمنتظر قائم بر عهده داشت. پس از قطعي شدن شكست آمريكا در طبس هواپيماها خيال بازگشت داشتند كه به دستور بني صدر، رئيس جمهور وقت، هدف قرار گرفتند و طي آن سردار محمدمنتظر قائم، تنها شهيد اين واقعه تاريخي شد تا اين واقعه را با خون خود براي هميشه جاويد نگاه دارد. به اين ترتيب بار ديگر طبل رسوايي آمريكا در جهان كوبيده شد و شكستي تلخ و مفتضحانه را با خواري و ذلت با خود همراه كرد.
2 نظر » 
آقای من!مولای غریب من!پدرمهربان اهل عالم گویاهمه چیزدست به دست هم داده اندتاشمادرغربت بمانید.
می خواهم به سوی توبرگردم،یقین دارم برگذشته های پرازغفلتم
کریمانه چشم می پوشی،میدانم توبه ام راقبول میکنی وباآغوش بازمرامی پذیری…
میدانم درهمان لحظه ها،روزهاوسال های غفلت هم برایم دعامی کردی…
من ازتوگریزان بودم اماتوهمچون پدری مهربان دورادور مرازیرنظرداشتی…
آقای من مراببخش…….
گوشهایت رابازکن،صدای آمدنش رامیشنوی…
دستانت را دراز کن،عطایش رامی یابی…
اورابخوان،پاسخش رامی شنوی…
پس درنگ مکن وبخوان:
السلام علیک یامولای یاصاحب الزمان
نظر دهید » 

ماهیت وجود انسان دارای پیچیدگی های است كه آن را نسبت به سایر موجودات متمایز می سازد. به عنوان مثال، آدمی در تعاملات و ارتباطات اجتماعی و حتی فردی خود، گرفتار جبرهای مختلفی است كه از پیش از تولد و دوران انعقاد نطفه تا محیط, تغذیه و وراثت……. را شامل گردیده و رفتار وی را كانالیزه می كنند. بدیهی است، فائق آمدن بر این جبرهای ناگزیر، از عوامل مهم تربیت صحیح انسان بوده و لذا كارویژه مربیان این است كه شرایطی را برای انسان فراهم آورند، كه در چارچوب جبرهای مختلفی كه با آنها دست به گریبان است، به بهترین شكل ممكن، زمینه انتخاب آگاهانه برایش مهیا شده، تا از این طریق بتواند راه درست را از نادرست تشخیص دهد.
بنابراین اولین و شاید مهمترین وظیفه استاد و معلم، اصلاح عوامل نادرست وراثت, محیط و تربیت خانوادگى و تغذیه شاگرد است، چرا كه تنها در این صورت است كه می توان انتظار تكامل انسان را داشت و تنها در این موقعیت است كه «شغل انبیا» بر معلمی صدق می نماید. البته این مهم نیازمند این است كه استاد و معلم، خود انسانی شریف, قانع و وظیفه شناس باشد که از سر تعهد و دلسوزى به ساختن و شکل دهى استعدادهاى شاگردان می پردازد و نیز به همین دلیل است كه قرآن کریم, براى کار فرهنگیان, نقش کار خدایى قائل است « اقرإ باسم ربک الذى خلق خلق الانسان من علق اقرء و ربک الاکرم الذى علم بالقلم علم الانسان ما لم یعلم »(علق/1) در این آیه، صفت تعلیم كه معلمان نیز به آن اشتغال دارند، براى خداوند متعال بكار رفته است.
![]()
نظر دهید » 
اول اردیبهشت ماه در تقویم ملی ایرانیان همزمان با سالروز تولد شیخ اجل سعدی شیرازی كه فرهنگوران او را بهعنوان استاد سخن میشناسند،یادروز سعدی نام گرفته است.
افزون بریك دههاست كه با مشاركت نهادها و ارگانهای فرهنگی فارس، سعدی پژوهان و سعدی شناسان هر سال با اجتماع بر تربت استاد سخن سعدی شیرازی با نكوداشت یاداین پیام آور انسانیت به تبیین آرا و اندیشههای شیخ اجل میپردازند.
برای آنكه بدانیم سعدی كیست؟ جایگاه این شاعر گرانمایه در شعر و ادبیات پارسی كجاست و پرداختن به اندیشههای استاد سخن تا چه میزان به عنوان یك نیاز امروزی محسوس است مروری كوتاه بر آنچه درباره افكار و آرا این شاعر گرانمایه بیان شده است میكنیم.
بسیاری از دانشوران و سعدی شناسان توجه به آثار واخلاق سعدی و الهامگرفتن از شخصیت برجستهاستادسخن را لازمه و ضرورت زندگی امروزی میدانندو معتقدند:
توجه به آثار و اندیشههای شیخ اجل موجب بازشناسی فرهنگ غنیایرانی میشود.
نظر دهید » 
در تاریخ اول مهرماه 1281 ، مطابق با سالروز میلاد با سعادت بانوى دوسرا، انسیۀ حورا، حضرت فاطمه زهرا(س)، از بانو هاجر خانم فرزندى در محلۀ سادات خمین دیده به جهان گشود كه اهل خانه را در موجى از شادمانى فرو برد.
سید وارد خانه شد، به او خبر دادند وضع حمل هاجر نزدیك است. كنار حوض نشست. دست و رویش را شست و سپس به كتابخانه اش رفت و شروع به خواندن قرآن كرد و با خودش نیت كرد كه نام فرزندش را از قرآن بیابد و «روح اللّه» اولین كلمه اى بود كه توجه او را جلب كرد.
بچه ها با خنكتر شدن هوا به حیاط رفته بودند و داشتند در میان باغچه ها و درخت ها با هم بازى میكردند؛ و هرچه «مولود» دختر بزرگ سید، از آنها میخواست كه آرام تر بازى كنند، فایده اى نداشت. بچه ها میدانستند كه بزودى یك نفر به جمعشان اضافه خواهد شد و آنها خواهند توانست با او بازى كنند، پس شادمان از آنچه در پیش داشتند با جست وخیز كودكانه شان، شادى خود را عیان میكردند.
هنوز سیّد، قرآن در دستش بود كه صداى گریه نوزادى در خانه پیچید، با خوشحالى برخاست، قرآن را بوسید و روى ترمه طاقچه گذاشت و به طرف اتاق هاجر رفت. «مولود» كه صداى گریه طفل را از پشت در شنیده بود، فریادى كشید، بچه ها هم به صداى او همه پشت پنجره اتاق مادر جمع شدند و هرچه تلاش كردند از پشت پنجرۀ بسته چیزى ببینند، موفق نشدند تا اینكه ننه آقا پرده هاى اتاق را به كنارى كشید و پنجره را باز كرد. بچه ها همراه پدر به داخل اتاق رفتند. هاجر با چشمانى بی رمق و خسته به بچه ها لبخند زد و پلكهایش را بست. قابله، نوزاد را در آغوش پدر گذاشت و گفت: «مبارك است؛ پسر است».
بچه ها سرك میكشیدند تا بتوانند چهرۀ كودك را ببینند و ننه آقا تلاش میكرد كه آنها را از اتاق بیرون ببرد. سید به نوزاد مینگریست و به این میاندیشید كه روح اللّه او به دنیا آمده بود. پس كودك را بوسید و چون دید دختر كوچكش «آغازاده» با حسادتى كودكانه هنوز در میانه در ایستاده است و به نوزاد تازه از راه رسیده مینگرد، صورت او و تك تك بچه هایش را بوسید؛ و «مولود» پتو را روى مادر كشید تا او اندكى استراحت كند.
در تاریخ اول مهرماه 1281 ، مطابق با سالروز میلاد با سعادت بانوى دوسرا، انسیۀ حورا، حضرت فاطمه زهرا(س)، از بانو هاجر خانم فرزندى در محله سادات خمین دیده به جهان گشود كه اهل خانه را در موجى از شادمانى فرو برد. سید مصطفى نام این طفل را روح اللّه گذاشت. پدر در نخستین ماه هاى تولد، با فرزندش ارتباطى عاطفى برقرار كرد و گاه به گاه او را غرق در بوسه میساخت و چون لبخند به لبان كودك نورسیده اش نقش می بست، ابتهاج و سرور و شادى، وى را فرا مى گرفت.

نظر دهید » 

نهاد روحانیت كه سابقه آن به دوران حضور اهل بیت عصمت و طهارت(ص) می رسد، نهادی است كه وظیفه پاسبانی و نگهبانی از حدود و صغور دین خدا را بر عهده دارد. این نهاد در فرایند عملكرد خود، خدماتی را به جامعه اسلامی ارائه می دهد، كه به مراتب از خدماتی که تنها کاربرد مادی دارند بالاتر است؛ زیرا که نیازهای روحی، روانی و معنوی انسان ها بر نیازهای مادی آنها تقدم دارد.
توجیه مطلب بدینگونه است كه اگر جامعه ای از نظر مادیات پیشرفت چشم گیری داشته باشد، اما در بعد اخلاق و معنویت در حدّ بسیار پایینی باشد، به هیچ نمی ارزد و چه بسا دست آوردهای مادی او به جای منفعت برای جامعه خطر آفرین هم باشد و لذا به تعبیر امیرالمۆمنین علی (ع)،« پیغمبر اکرم طبیب سیارى است که مرهم هاى شفابخش و لوازم مداوا را آماده کرده تا هر جا دل هاى نابینا و ارواح ناشنوا ببیند به معالجه و مداواى آنها قیام کند و مردم مبتلا را از مرگ معنوى و سقوط روحانى خلاص نماید.»(1)
![]()
نظر دهید » 

اصل 143 قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران میگويد:
«ارتش جمهوری اسلامی ايران، پاسداری از استقلال و تماميت ارضی و نظام جمهوری اسلامی كشور را بر عهده دارد».
اصل 144 قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران نيز تصريح دارد كه:
«ارتش جمهوری اسلامی ايران، بايد ارتشی مكتبی و مردمی باشد و از افراد شايسته استفاده كند تا به اهداف انقلاب اسلامی مؤمن و در راه تحقق آن فداكاری كنند».
بيست و نه فروردين، مصادف با روز ارتش جمهوری اسلامی ايران و بزرگداشت حماسه آفرينیهای دلاور مردان نيروی زمينی ارتش است.
همزمان با به ثمر رسيدن انقلاب اسلامی، ارتش رژيم شاهنشاهی كه پيكره اصلی آن را جوانان برومند خانوادههای مسلمان و اغلب مستضعف ايرانی تشكيل میداد، به ندای آسمانی رهبر انقلاب لبيک گفت و در نتيجه همصدا و همراه با امت در براندازی رژيم ستمشاهی وستيز بی امان با دشمنان داخلی و خارجی انقلاب برخاست و به عنوان نخستين بازوی توانمند نظامی انقلاب در جهت تحقق اهداف جمهوری اسلامی ايران تلاشهای خستگی ناپذير و مستمری را با فداكاری و ايثار و در ابعاد مختلف آغاز كرد.
به همين مناسبت امام امت روز بيست و نه فروردين را به نام روز ارتش نامگذاری كرد. امام خمينی (ره) روز پيوستن ارتش به مردم را با عبارت حكيمانه «لحظه شادی بندگان خدا و ياس ستمگران» نقطه عطف درخشان و افتخار آميز قلمداد فرمود.
نظر دهید » 

البته درمورد پول گرفتن در تبلیغ ما یک اخلاص عوامانه داریم و یک اخلاص عالمانه. اخلاص عوامانه این است که ابالفضل العباس (س) کنار نهر علقمه نداند پسفردا باب الحوائج میشود و مخلصانه برای امام حسین (ع) شمشیر بزند. اخلاص عالمانه هم این است که می داند باب الحوائج میشود، ولی خدا شاهد است که مخلصانه شمشیر می زند. شما باید اخلاص عالمانه داشته باشید. کسی هم که عضو هیئت علمی میشود، نمیگوییم بد است، ولی مخلصانه برود عضو هیئت علمی بشود؛ بگوید اینجا یک کرسی باید گرفته بشود که دست نااهل نیفتد. یعنی شما واقعا به ماهی یکی، دو میلیون تومنش نگاه نکنی، و این شدنی است و اصلا ما باید دنبال چنین اخلاصی برویم.
من اعتقادم این است که این وضع مالی بد را خدا برای طلبه خواسته و حتما برکاتی دارد. این وضع مالی بد در جامعه برای چیست؟ من جزئیات را میگویم. آیا عقیده «من حیث لایحتسب» باعث نمیشود که تفکر دال و مدلول، و علت و معلول ضعیف شود در انسان؟ خب ان شاءالله که ضعیف بشود؛ چون ما در مورد علت العلل فکر نمیکنیم. ما وقتی درباره علت و معلول و در مورد این اسباب فکر میکنیم، این توجه به اسباب ما را ضعیف میکند.
![]()
نظر دهید » << 1 ... 15 16 17 ...18 ...19 20 21 ...22 ...23 24 25 ... 36 >>