نرم افزار وبلاگ ” مدرسه علمیه صدیقه طاهره (س)”
این نرم افزار مخصوص موبایل هست.
برای دانلود مستقیم اینجـــــــا کلیک کنید.
اطلاعات دانلود: مدرسه علمیه صدیقه طاهره (س)
آیت الله العظمی بهجت:
کوفیان هم امام حسین علیه السلام را دوست داشتند و برای آمدن ایشان درخواست ” تعجیــــل ” کردند، اما چون خود را نساخته بودند در وقتش امام علیه السلام را فروختند!
گر خلق تو را از در خود جمله برانند
آن کس که پناهت بدهد باز حسین است
دست هایش چه مجنون وار، قنوت رهایی می خواند بر ماشه تفنگ.
لبهایش از خشکی ترک خورده بود. راستی که گاهی آفتاب، چه بی مرام است.
وقت اذان، سفره افطاری در کار نبود. سفره دل باید ” بی انتها ” باشد. سهم هر کدام از بچه ها دو تا خرما و یک لیوان چای … همین!
هنگام صلات، صدای یا رب یارب ها که از مسجد دل به گوش می رسد، جان را نوازش می دهد. فکر اینکه مادر چقدر ” تنهاست ” و پدر چقدر ” پیرتر ” شده و یاد بچه محل ها که هر روز کمتر می شوند، یک لحظه رهایش نمی کند.
زیر رگبار آتش، نماز می خواند. ذکرهایش کم می شود لا به لای گریه ها و گلوله ها! با خرمای اول روزه می گشاید. هسته اش را می گذارد توی جیبش! گرمی چای بر دست، لب های تشنه اش مشتاق … و صدای همپاره که می پیچد، همه جا دود می شود و خون.
لیوان چای می شود ” شربت شهادت “. از بچه محل ها باز هم یکی کم شد!
صبح عاشورا به دور خیمها خطی کشید
گفت اینجا پادگان زینب است
پادگان زینبیه افسری دارد عجیب
نام او باشد رقیه دیدبان زینب است
میگه چرا میخوای شهید بشی؟
میگم: دیدی وقتی یه معلم رو دوست درای، خودتو میکشی تو کلاسش نمره 20 بگیری تا لبخند رضایتش دلتو آب کنه؟!
منم دلم برای لبخند و رضایت خدا تنگ شده، میخوام شاگرد اول کلاسش بشم.
سایه سوختن خیمه به دیوار افتاد
گذر زینب از این کوچه به بازار افتاد
تا که با نعره یک سنگ، دل آینه ریخت
شیشه ای خرد شد و از سر دیوار افتاد
با هم قرار گذاشته بودیم هر کسی شهید شد، از اون طرف خبر بیاره. شهید که شد خوابشو دیدم. داشت می رفت، با قسم حضرت زهرا (س) نگهش داشتم. با گریه گفتم: مگه قرار نبود هر کسی شهید شد از اون طرف خبر بیاره؟
بالاخره حرف زد و گفت: مهدی اینجا قیامته! خیلی خبرهاس. جمعمون جمعه؛ ولی ظرفیت شما پایینه. هر چی بگم متوجه نمیشید.
گفتم: اندازه ی ظرفیت کوچیک من بگو. فکر کرد و گفت: همین دیگه، امام حسین(ع) وسط میشینه ما هم حلقه میزنیم دورش، برای آقا خاطره میگیم.
بهش گفتم: چکار کنم تا آقا من رو هم ببره؟
نگاهم کرد و گفت: مهدی! همه چیز دست امام حسین (ع) همه ی پرونده ها میاد زیر دست حضرت. آقا نگاه میکنه هر کسی رو که بخواد یه امضای سبز میزنه میبرندش. برید دامن حضرت رو بگیرید.
شهید جعفر لاله
هیچ داری از دل مهدی خبر؟
گریه های هر شبش را تا سحر؟
او که ارباب تمام عالم است،
من بمیرم، سر به زانوی غم است،
شیعیان! مهدی غریب و بی کس است،
جان مولا معصیت دیگر بس است،
شیعیان! بس نیست غفلت هایمان؟
غربت وتنهایی مولایمان؟
ما عبید و عبد دنیا گشته ایم،
غافل از مهدی زهرا گشته ایم،
من که دارم ادعای شیعه گی،
چه بگویم من به جز شرمندگی…؟
(( اللهم عجل لولیک الفرج ))
ذکر خیر تو به هر جا شد و یادت کردیم
دست بر سینه به تو عرض ارادت کردیم
پادشاهی جهان حاجت ما نیست حسین (ع)
به غلامی در خانه ات عادت کردیم
+ یاد و خاطره شهید علی خلیلی گرامی باد. روحشان شاد.
امام علی علیه السلام:
در روی زمین چیزی نزد خداوند سبحان گرامی تر از نفسی که مطیع فرمان او باشد، وجود ندارد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 182، ح 3408
<< 1 ... 29 30 31 ...32 ...33 34 35 ...36 ...37 38 39 ... 65 >>