• خداشناسی حضرت فاطمه (علیهاالسّلام)
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روزی از دخترش پرسیدند:
«فاطمه (علیهاالسّلام)! چه درخواست و حاجتی داری؟ هم اکنون فرشته ی وحی در کنار من است و از طرف خدا پیام آورده است تا هر چه بخواهی تحقّق پذیرد.»
حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) پاسخ دادند:
«شَغَلَنی عَن مسَئَلَتِهِ لَذَّةُ خِدمَتِهِ، لا حاجَةَ لِی غَیرُ النَّظَرِ اِلی وَجهِهِ الکَرِیمِ؛(1)
لذّتی که از خدمت حضرت حق می برم، مرا از هر خواهشی بازداشته است. حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.»
• شفاعت
«اِن کُنتَ تَعمَلُ بِما أَمرنَاکَ وَ تَنتَهی عَما زَجَرناکَ عَنهُ فَأنتَ مِن شیعَتِنا وَ اِلّا فَلا؛(2)
اگر به آنچه به شما امر می کنیم، عمل می کنی و از آنچه شما را بر حذر می داریم، دوری می کنی از شیعیان مایی و الّا هرگز!!»
آن شخص پس از شنیدن پاسخی کلّی، مضطرب شد و با توجّه به ضعف ها و سستی های خود گفت:
وای بر من که همیشه در آتش جهنّم خواهم بود!
همسرش نگرانی و زاری او را با سخنان مطرح شده، خدمت حضرت زهرا (علیهاالسّلام) بازگو نمود.
حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) پاسخ دادند:
«قُولی لَهُ: لَیسَ هَکَذا شیعَتُنا مِن خِیارِ أهلِ الجَنَّةِ وَ کُلُّ مُحِبِّینا وَ مَوالی أولِیائِنا وَ مُعادی أعدَائِنا وَ المُسلِمُ بِقَلبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا لَیسُوا مِن شیعَتَِنا اِذا خَالَفُوا أوامِرَِنا وَ نَواهینا فِی سائِرِ المُوبِقاتِ وَ هُم مَعَ ذلِکَ فی الجَنَّةَ وَ لکِن بعدَ ما یُطَهَّرونَ مِن ذُنُوبِهِم بِالبَلایا وَ الرَّزایا أوفی عَرَصاتِ القِیامَةِ بِأنواعِ شَدائِدِها اَو فی الطَّبَقِ الأعلَی مِن جَهَنَّمَ بِعَذابِها اِلی اَن نَستَنقِذَهُم بِحُبِّنا وَ نَنقُلَهُم إلی حَضرَتِنا؛(3)
[از من] به همسرت بگو چنین نیست (که او قضاوت کرده است). شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشتند و همه ی دوستان ما و دوستانِ دوستان ما و دشمنانِ دشمنان ما همه در بهشت خواهند بود. آری، کسی که با قلب و زبان، تسلیم ما اهل بیت شده، امّا از اوامر ما سرپیچی کند و نواهی و موارد پرهیز را محترم نشمرد از شیعیان واقعی ما نخواهد بود.
گرچه این گروه نیز پس از پاک شدن از گناهان و تحمّل مشکلات روز قیامت و قرارگرفتن اندک زمانی در طبقات بالای جهنّم و چشیدن عذاب، اهل بهشت خواهند بود و ما به خاطر دوستی شان با ما نجاتشان داده و آنان را به پیشگاه خودمان انتقال خواهیم داد.»
منابع:
1. ریاحین الشریعه، ج1، ص 105.
2. دشتی، محمّد، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه(علیها السّلام)، ص 149.
3. بحارالأنوار، ج65، ص 155؛ تفسیر البرهان، ج4، ص 21.
منبع مقاله: واحد پژوهش مؤسسه فرهنگی موعود عصر(عج)، (1391)، بدانید من فاطمه هستم، تهران: موعود عصر، چاپ اول
• حجاب و عفّت زن
مردی نابینا پس از اجازه گرفتن، وارد منزل امام علی (علیه السّلام) شد.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مشاهده فرمود که حضرت زهرا (علیهاالسّلام) برخاست و فرمود:
«دخترم! این مرد نابیناست.»
حضرت زهرا (علیهاالسّلام) فرمودند:
«اِن لَم یَکُن یَرانِی فَانّی أَراهُ وَ هُوَ یَشُمَّ الرِّیحَ؛(19)
پدر! اگر او مرا نمی بیند، من که او را می نگرم! اگر چه او نمی بیند؛ امّا بوی زن را استشمام می کند!
رسول خدا پس از شنیدن سخنان دخترش فرمود: «شهادت می دهم که تو پاره ی تن من هستی.»
حضرت زهرا (علیهاالسّلام) فرمود:
«اِنَّی قَد استَقَبَحتُ ما یُصنَعُ بِالنِّساءِ، انَّهُ یُطرَحُ عَلی المَرأةِ الثَّوبُ فَیَصِفُها لِمَن رَای، فَلا تَحمِلینی عَلی سَریرِ ظاهِرِ، أُستُرینی سَتَرَکِ اللهُ مِنَ النّارِ؛(20)
من بسیار زشت می دانم که [جنازه ی] زنان را پس از مرگ بر روی تابوت، سر بازگذاشته و بر روی آن پارچه ای می افکنند که حجم بدن را برای بینندگان نمایش می دهد.
مرا بر روی تابوت آن چنانی نگذار و بدن مرا بپوشان که خدا تو را از آتش جهنّم باز دارد.»
«خَیرُ لِلنِّساءِ اَن لا یَرَینَ الرِّجالَ وَ لا یَراهُنَّ الرِّجالُ؛(21)
آنچه برای زنان نیکو است، اینکه، [بدون ضرورت] مردان نامحرم را نبینند و نامحرمان نیز او را ننگرند.»
• ایثار و از خودگذشتگی
مرد گرسنه ای در «مسجد مدینه» به پا خاست و گفت:
ای مسلمانان! از گرسنگی به تنگ آمده ام. مرا مهمان کنید.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«چه کسی این مرد را امشب مهمان می کند؟»
حضرت علی (علیه السّلام) فرمود:
«من یا رسول الله!»
کسی بعد وارد منزل شد و از حضرت فاطمه ی زهرا (علیهاالسّلام) پرسید:
«آیا غذایی در منزل داریم؟ مهمان گرسنه آورده ام.»
حضرت زهرا (علیهاالسّلام) ایثارگرانه فرمود:
«ما عندنا الا قوت الصبیة و لکنا نوثر به ضیفنا؛(22)
در خانه ی ما غذایی نیست، مگر به اندازه ی خوراک دختر بچّه، امّا امشب، ایثار می نماییم و گرسنگی را تحمّل می کنیم و همین مقدار غذا را به مهمان می بخشیم.»
عرب تازه مسلمانی در «مسجد مدینه» از مردم کمک خواست پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) به اصحاب خود نگریست.
سلمان فارسی برخاست تا نیاز آن بیچاره را برطرف سازد؛ هر جا رفت با دست خالی برگشت.
با ناامیدی به طرف مسجد می آمد که چشمش به منزل حضرت زهرا (علیهاالسّلام) افتاد، با خود گفت:
فاطمه (علیهاالسّلام) سرچشمه ی نیکوکاری است.
درِ خانه را کوبید و داستان عرب مستمند را شرح داد.
حضرت زهرا (علیهاالسّلام) فرمود:
«یا سلمان و الذی بعث محمّدا بالحق نبیا ان لنا ثلاثا ما طعمنا و ان الحسن و الحسین قد اضطربا علی من شدة الجوع، ثم رقدا کانهما فرخان منتوفان و لکن لا ارد الخیر اذا نزل الخیر ببابی؛(23)
ای سلمان! سوگند به خداوندی که حضرت محمّد (صلی الله علیه وآله و سلم) را به پیامبری برگزید، سه روز است که غذا نخورده ایم و فرزندانم حسن و حسین (علیهم السّلام) از شدّت گرسنگی بی قراری می کردند و خسته و مانده به خواب رفته اند.
امّا من، نیکی و نیکوکاری را که در خانه ی مرا کوبیده است، رد نمی کنم.
آنگاه پیراهن خود را به سلمان داد تا در مغازه ی شمعون یهودی گرو گذاشته، مقداری خرما و جو، قرض بگیرد.
سلمان فارسی می گوید:
پس از دریافت جو و خرما به طرف منزل فاطمه (علیهاالسّلام) آمده و گفتم: دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)! مقداری از این غذاها را برای فرزندان گرسنه ات بردار.
پاسخ داد:
«یا سلمان هذا شیء امضیناه لله عز و جل لسنا ناخذ منه شیئا؛
ای سلمان! این کار را فقط برای خدای بزرگ انجام دادیم و هرگز از آن چیزی برنمی داریم.»
«خیارکم الینکم مناکبة و اکرمهم لنسائهم؛(24)
بهترین شما کسانی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر است و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهربان و بخشنده اند.»
«ما یَصنَعُ الصّائِمُ بِصِیامِهِ اِذا لَم یَصُن لِسانُهُ وَ سَمعُهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوارِحَهُ؛(25)
اگر روزه، زبان و گوش و چشم و دست و پای روزه دار را از ارتکاب اعمال ناپسند دور نکند، روزه را می خواهد چه کند؟ [ و به چه دردش می خورد؟]»
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از سال ها تحمّل مشکلات و سفارش به صبر و بردباری، کارگری برای حضرت زهرا (علیهاالسّلام) انتخاب و سفارش های لازم را ارائه فرمودند.
روزی مشاهده کرد که کارگر منزل در حال استراحت و حضرت فاطمه ی زهرا (علیهاالسّلام) مشغول کار کردن است. علّت را پرسیدند:
حضرت زهرا (علیهاالسّلام) پاسخ دادند:
«یَا رَسُولَ الله! عَلَیَّ یَومٌ وَ عَلَیها یَومٌ؛(26)
ای رسول خدا![کار منزل را عادلانه تقسیم کردم]، روزی مال من و روزی دیگر به عهده ی او است.»
اشک در چشمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حلقه زد و فرمود:
«خدا آگاه تر است که رسالت را در کدام خانواده قرار دهد.»
منابع:
1. مناقب، ص 380، ح428؛ بحارالأنوار، ج43، ص 91.
2. کشف الغمّه، ج2، ص 67؛ ذخائر العقبی، ص 53.
3. کشف الغمّة، ج2، ص 23؛ مکارم الاخلاق، ج1، ص 267.
4. تفسیر برهان، ج4، ص 317؛ امالی طوسی، ج1، ص 190.
5. احقاق الحق، ج10، ص 321؛ بحارالأنوار، ج43، ص 73.
6. دلائل الامامه و کنز العمال، ج7، ص 225؛ تاریخ بغداد، ج12، ص 50.
7. مستدرک الوسائل، ج7، ص 366؛ کتاب عوالم، ج11، ص 625.
8. مقتل الحسین، ص 69؛ احقاق الحق، ج10، ص 277.
• یاد قیامت
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روزی حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) را نگران و اندوهگین یافت و پرسید:
«حزن و اندوه تو برای چیست؟»
پاسخ شنید:
«یا اَبَةَ ذَکَرتُ المَحشَرَ وَ وُقُوفَ النّاسِ عُراةً یَومَ القِیامَةِ، وَاسَو أتَاهُ یُومَئذٍ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛(1)
ای پدر! یاد آوردم روز محشر و توقّف مردم را در آن روز، در حالی که برهنه اند. وای از زشتی ها در پیشگاه خدای بزرگ در آن روز!»
• نماز در خانه
قالت: «الرَّجُلُ أحَقُّ بِصَدرِ دابَّتِهِ وَ صَدرِ فِراشَهِ وَ الصَّلاةِ فِی مَنزِلِهِ اَلّا اِمامٌ یَجتَمَعُ النّاسُ عَلَیهِ؛(2)
هر فردی سزاوارتر است به سواری از اسب خویش و اداره ی خانه و خانواده ی خویش و نماز خواندن در منزل خویش؛ مگر فردی که مردم درخواست نماز جماعت از او داشته باشند.»
• احترام مادر
«اِلزَم رِجلَها فَاِنَّ الجَنَّةَ تَحتَ اَقدامِها؛(3)
در خدمت مادر باش؛ زیرا بهشت زیر پای مادران است.
• آداب غذا خوردن
«ألا لا یَلُو مَنَّ اِمرُءٌ اِلّا نَفسَهُ یَبیتُ و فی یَدِهِ ریحُ غَمَرٍ؛(4)
به هوش باش! کسی که پس از خوردن غذا با دستی آلوده و چرب بخوابد، هیچ کس جز خودش را سرزنش نمی نماید.»
«فی المَائِدَةِ اثنَتَا عَشرَةَ خَصلَةً یَجِبُ عَلَی کُلِّ مُسلِمٍ أنَ یَعرِفَهَا أربَعٌ فیها فَرضٌ وَ اَربَعٌ فیها سُنَّةٌ وَ اربَعٌ فیها تَأدیبٌ فَامّا الفَرضُ فَالمَعرِفَةُ والرِّضا وَ التَّسمِیةُ وَ الشَّکرُ فَامَّا السُّنَةُ فَالوُضُوءُ قَبلَ الطَّعامِ، الجُلُوسُ عَلی الجَانِبّ الأیسَرَ وَ الأکلُ بِثَلاثِ أَصابِعَ فَامَّا التَّادیبُ. فَالأکلُ بِما یَلیِکَ وَ تَصِغیرُ اللُّقمَةِ وَ المَضغُ الشَّدِیدُ وَ قِلَّةُ النَّظَرِ فی وُجُوهِ النّاسِ؛(5)
در سر سفره ی غذا، دوازده کار نیک وجود دارد که سزاوار است هر مسلمانی آنها را بشناسد.
4 مورد واجب، 4 مورد مستحب، و 4 مورد نشانه ی ادب و برگواری است.
و امّا چهار عمل واجب:
1. شناخت و معرفت پروردگار (بدانیم که نعمت ها از اوست)؛
2. راضی به نعمت های خدا بودن؛
3. گفتن «بسم الله الرّحمن الرّحیم» در آغاز غذا؛
4. سپاس گزاری خدا در پایان(و گفتن الحمدلله ربّ العالمین)؛
و چهار عمل مستحب عبارتند از:
1. وضو گرفتن قبل از غذا؛
2. نشستن به جانب چپ؛
3. در حال نشسته غذا خوردن؛
4. غذا خوردن با سه انگشت؛
و آن چهار عملی که نشانه ی ادب و بزرگواری است مانند:
1. از غذای پیش روی برداشتن؛
2. لقمه ها را کوچک برداشتن؛
3. غذا را به خوبی جویدن؛
4. کمتر در صورت دیگران نگاه کردن.
حضرت زهرا (علیهاالسّلام) نسبت به ارزش غذایی خرما فرمود:
«نِعمَ تُحفَةُ المُؤمِنِ التَّمرُ؛(6)
برای مؤمن، خرما هدیه ی خوبی است.»
منابع:
1. بحارالأنوار، ج8، ص 53، ح62، کشف الغمّة، ج2، ص 57.
2. مجمع الزّوائد، ج8، ص 108.
3. کنزالعمال، ج16، ص 426، ح 45443.
4. کتاب عوالم، ج11، ص 628؛ سنن ابی ماجه، ج2، باب 22.
5. نفائس اللباب، ج3، ص 124؛ کتاب عوالم، ج11، ص 629.
6. کنزالعمّال، ج12، ص 339، ح35305.
• قناعت در زندگی
یا أباالحَسَنِ! إِنّی لأَستَحیی مِن إلهی أن اُکَلِّفَ نَفسَکَ ما لا تَقِدرُ عَلیهِ؛(1)
ای علی! من از پروردگارم شرم دارم که چیزی از تو درخواست کنم که توان برآوردن آن را نداشته باشی.»
«یَا رَسُولَ اللهِ ما یَدَعُ عَلِیٌّ شَیئاً مِن رِزقِهِ الّا وَزَّعَهُ بَینَ المَساکینِ؛(2)
ای رسول خدا! علی (علیه السّلام) از طعام و غذا چیزی در خانه باقی نمی گذارد. هرچه به دست می آورد، بین فقرا و تهیدستان تقسیم می کند.»
قالت: «صاحِبُ الدَّابَّةِ اَحَقُّ بِصُدرِها؛(3)
صاحب مرکب، سزاوارتر است به سواری از مرکب خویش.»
• اطاعت از همسر
روزی امام علی (علیه السّلام) وارد منزل شدند و فرمودند:
«فاطمه جان! خلیفه و عمر در پشت در خانه، منتظر اجازه ی ورود می باشند، تا نظر شما چه باشد؟»
حضرت زهرا (علیهاالسّلام) در برابر شوهر فرمود:
«یا عَلی! اَلبَیتَ بَیتُکَ وَ الحُرَّةُ زَوجَتُکَ فَافعَلَ مَا تَشاءُ؛
علی جان! خانه، خانه ی توست و من همسر تو می باشم. هر آنچه می خواهی انجام ده.»(4)
• وصیّت به همسر
«1. اِبکِنی اِن بَکیتَ یا خَیرَ هادٍ *** وَ اَسبِلِ الدَّمَعَ فَهُوَ یَومَ الفِراقِ
2. یا قَرینَ البَتُولِ اُوصیکَ بِالنَّسلِ*** فقد اصبحا حلیفا اشتیاق
3. اَبکنی وَ ابکی لِلیَتامی وَ لا تَنسَی*** قَتیلَ العِدابِطَفِّ العِراقِ
4. فَارَقُوا اصبَحُوا یَتَامی حَیاری(5)*** اَحلَفُواللهَ فَهَوَ یَومُ الفِراقِ؛(6)
1. ای همسر وفادارم! اگر خواستی گریه کنی بر من گریه کن. ای بهترین راهنما! اشک ها را سرازیر کن که امروز روز جدایی است.
2. ای هم دم بتول! وصیّت می کنم تو را به فرزندانم که همدم شوق و محبّت شده اند.
3. بر من و یتیمان(من) گریه کن. کشته ی دشمنی ها را در سرزمین عراق فراموش نکن؛ در حالی که به خدا سوگند می خورند آن روز، روز جدایی است.
4. آن جاماندگان، در حالی صبح می کنند که یتیمان سرگردان(آن بیابانند)، خدای را برمی گزینند. آن روز، روز فراق و جدایی است.
• شفاعت از امّت
«اِذا حُشِرتُ یَومَ القِیامَةِ أشفَعُ عُصَاةَ اُمَّةِ النَّبیِّ (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ (7)
آنگاه که روز قیام برانگیخته شوم، از گنهکاران امّت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) شفاعت خواهم کرد.»
منابع:
1. تفسیر برهان، ج1، ص 282؛ بحارالأنوار، ج37، ص 103.
2. کشف الغمّة، ج1، ص 473؛ بحارالأنوار، ج43، ص143، ح11.
3. کتاب عوالم، ج11، ص 628؛ مجمع الزّوائد، ج8، ص 108.
4. بحارالأنوار، ج28، ص 303؛ دلائل الائمة، ج1، ص 14.
5. بحارالأنوار، ج43، صص 174 و 178.
6. ورقة بن عبدالله الارذی عن فضه ی امة فاطمه(علیها السّلام).
7. احقاق الحق، ج19، ص 129؛ ج10، ص 367.
آیین چهارشنبه سوری که یادگار ایران باستان و ایران قبل از اسلام است متأثر از دین زرتشت است که آتش را مقدس می داند. در این آیین با پریدن از روی آتش و گفتن «زردی من از تو، سرخی تو از من» از آتش به عنوان یک امر مقدس مدد خواسته می شود . این امر از نظر اسلام شرک تلقی می شود زیرا یک مسلمان علاوه بر توحید ذاتی، قائل به توحید افعالی نیز هست.
توحید افعالی یعنی اینکه هیچ کاری در عالم صورت نمی گیرد و هیچ حادثه ای رخ نمی دهد مگر آنکه سلسله علل آن به خداوند منتهی می شود. به تعبیر حکما هیچ مؤثری در عالم غیر از خدا نیست و به عبارت دیگر هیچ چیزی غیر از خدا در عالم مؤثر نیست. بنابراین مدد خواستن از آتش برای سلامتی نوعی شرک است.
• عبادت خالصانه
«مَن أَصَعَدَ إلَی اللهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أَهبَطَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ إلَیهِ أفضَلَ مَصلَحَتِهِ؛ (1)
کسی که عبادت های خالصانه ی خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ، بهترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد.»
«یَا رَسُولَ اللهِ، الحَمدُاللهِ عَلی نَعمائِهِ وَ الشُّکرُ للهِ عَلَی آلائِهِ؛(2)
ای رسول خدا! حمد و شکر و سپاس سزاوار خداست، در برابر نعمت های بیکرانه ی او.»
• خوش رویی
«بِشرٌ فی وَجهِ المُؤمِنُ یُوجِبُ لِصاحِبِهِ الجَنَّةَ وَ بِشرٌ فی وَجهِ المُعانِدِ المُعادِی یَقی صاحِبَهُ عَذابِ النّارِ؛(3)
پاداش خوش رویی در برابر مؤمن، بهشت است و خوش رویی با دشمن ستیزه جو، انسان را از عذاب آتش باز می دارد.»
• ساده زیستی
سلمان فارسی می گوید:
روزی حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) را دیدم که چادری وصله دار و ساده بر سر داشت. در شگفتی ماندم و گفتم عجبا! دختران پادشاهان ایران و قیصر روم بر کرسی های طلایی می نشینند و پارچه های زربفت به تن می کنند. وه که این دختر رسول خداست! نه چادرهای گران قیمت بر سر دارد و نه لباس های زیبا!!
حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) پاسخ دادند:
قالت: «یا سَلمانُ! اِنَّ اللهَ ذَخَّرَ لَنا الثِیّابَ وَ الکَراسِیَّ لِیَومٍ آخِرٍ؛(4)
ای سلمان! خداوند بزرگ، لباس های زینتی و تخت های طلایی را برای ما در روز قیامت ذخیره کرده است.»
قالت فاطمه (علیهاالسّلام): «أدنی ما تَکُونُ مِن رَبَّها اَن تَلزَمَ قَعرَ بَیتِها؛(5)
آن لحظه ای که زن در خانه ی خود می ماند [و به امور زندگی و تربیت فرزند می پردازد] به خدا نزدیکتر است.»
منابع:
1. بحارالأنوار، ج67، ص 249؛ ج70، ص 249؛ ج71، ص 184.
2. بحارالأنوار، ج43، ص 86؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص 342.
3. تفسیر امام حسن عسکری(علیه السّلام)، ص 354.
4. بحارالأنوار، ج8، ص 303، ح61.
5. بحارالأنوار، ج43، ص 92؛ نوادر راوندی، ص 14.
مطلبى كه تذكر آن در اينجا لازم است و شايد لازم بود پيشاز اين تذكر داده شود،و در سفر رسول خدا در شش سالگى بهيثرب،دخالت داشته و بلكه مىتوان گفت در هجرت آنحضرتبه يثرب و انتخاب آن شهر براى هجرت بىاثر نبوده،پيوند نسبىآنحضرت با يثرب بود،زيرا همانگونه كه مىدانيم هاشم بن عبدمناف جد آن بزرگوار در يكى از سفرهاى خود به يثرب با«سلمى»دختر عمر بن زيد…
معبودم تو را می ستایم که نهایت ستودنی و تو را می پرستم که بی دریغ سزاوار پرستشی، تویی که قلبم را آمال از عشق خود کرده ای. تویی که در هر دم و بازدم نامت ورد زبانم است و همیشه شکرت را به جا آوردم و خواهم آورد. بار الها! زبان قاصر از شکر است. «شکرالله» فقط برای توست همیشه جاری ست بر لبان عاشقانت. خداوندا! از تو می خواهم که لحظه ای مرا از یاد نبری چرا که لحظه ای از یادت غافل نخواهم شد. خداوندا! من محتاجم به یاد تو، همیشه تو را فریاد می زنم و سپاسگزارم بخاطر آنچه که من را مرحمت فرمودی، آنچه را که دادی و ندادی. خداوندا! من بنده ای گنه کارم، شرمسارم تو دریای رحمتی پس بگذر از خطاها. بخشا گناها. بیامرز رفته ها.
یا ارحم الراحمین….
معصومه چهاردولی
زينب كبرى (س) روز پنجم جمادى الاول سال 5 يا 6 هجرت در مدينه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزيز، به گوش رسول خدا (ص) رسيد. رسول خدا (ص) براى ديدار او به منزل دخترش حضرت فاطمه زهرا (س) آمد و به دختر خود فاطمه (س) فرمود:
((دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برايم بياور تا او را ببينم )).
فاطمه (س) نوزاد كوچكش را به سينه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پيامبر (ص) فرزند دلبند زهراى عزيزش را در آغوش كشيده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشك ريختن كرد. فاطمه (ص) ناگهان متوجه اين صحنه شد و در حالى كه شديدا ناراحت بود از پدر پرسيد: پدرم ، چرا گريه مى كنى ؟!
رسول خدا (ص) فرمود: ((گريه ام به اين علت است كه پس از مرگ من و تو، اين دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت كه او با چه مشكلاتى دردناكى رو به رو مى شود و چه مصيبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى كند)).
در آن دقايقى كه آرام اشك مى ريخت و نواده عزيزش را مى بوسيد، گاهى نيز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى كه بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خيره خيره مى نگريست و در همين جا بود كه خطاب به دخترش فاطمه (س) فرمود: ((اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر كسى كه بر زينب و مصايب او بگريد ثواب گريستن كسى را به او مى دهند كه بر دو برادر او حسن و حسين گريه كند)).(1)
منبع:
1- خطابه زينب كبرى (س) پشتوانه انقالب امام حسين (ع) صفحات 55 - 57 اثر دانشمند محترم محمد مقيمى از انتشارات سعدى ، به نقل از طراز المذهب ، ص 32 و 22.
<< 1 ... 18 19 20 ...21 ...22 23 24 ...25 ...26 27 28 ... 36 >>