چکیدهای از آداب تلاوت قرآن را از معراج السعادة مرحوم نراقی نقل میکنیم. 1. آداب ظاهریّه قرائت قرآن: نخست اینکه با وضو باشد؛ و به طریق ادب، با سكون و وقار نشسته باشد؛ و پای خود را در نزد قرآن دراز نکرده باشد، بلكه مانند كسی باشد كه در نزد فرد جلیل الشّأن مینشیند یا میایستد؛ و باید قرآن را شمرده و به تأنّی بخواند.
و از این جهت است كه در احادیث رسیده است كه «هر گاه كسی در كمتر از سه روز، قرآن را ختم كند دانا نیست»؛ و در حدیث دیگر است كه «خوش ندارم كه كسی در كمتر از یك ماه، یك ختم قرآن كند.» بلی در ماه مبارك رمضان، احادیث وارد است كه: «در هر سه روز، یك ختم بكند.» و از جمله آداب، آن است كه گریه كند؛ و اگر از ریا كردن ایمن باشد اندكی بلند بخواند؛ و حقّ آیات را مراعات كند، بدین نحو كه چون به آیه سجده رسد سجده كند، و چون به آیه عذاب رسد پناه به خدا ببرد، و چون به آیه رحمت و ذكر نعیم بهشت رسید، آن را از خدا مسئلت نماید، و چون به آیهای رسید كه مشتمل بر تسبیح یا تكبیر پروردگار باشد تسبیح و تكبیر او نماید، و چون به آیه دعا و استغفار رسد دعا و استغفار کند. ذکر ابتدا و دعای پایانی قرآن چنین است که در ابتدای قرائت بگوید: «أعوذ باللّه السّمیع العلیم من الشّیطان الرّجیم»؛ و از هر سوره كه فارغ شود بگوید: «صدق اللّه العلی العظیم وبلغ رسوله الكریم اللّهم انفعنا به وبارك لنا فیه الحمد لله ربّ العالمین».
2. آداب باطنیّه قرائت قرآن: اوّل: متذكّر شدن به عظمت كلام و علوّ مرتبه قرآن و یاد آوری فضل الهی و لطف او به خلق خود، كه چنین كلامی را از عرش نازل نموده، و آن را به فهم بندگان خود نزدیك ساخته و كلام خود را لباس حروف پوشانیده تا مخلوقان را طاقت شنیدن آنها باشد؛ که اگر حقیقت جمال و كمال كلام خود را به لباس حروف نمی پوشانید، نه عرش را توانایی شنیدن آن بود و نه ما تحت الثّری توان درک آن را داشت، بلكه اجزاء دنیا متلاشی می شد.
«لَوْ أَنْزَلْنا هذا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعا مُتَصَدِّعا مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ” یعنی اگر ما این قرآن را بر كوهی فرومیفرستادیم میدیدی آن را كه ذلیل میشد و از هم شكافته میگردید. انسان چون از حمل كلام الهی قاصر و عاجز بود، لذا كلام او از عرش عظمت و جلال به درجه فهم انسان نزول كرد، و در حروف و اصوات تجلّی نمود، و صورت حروف به واسطه آن کلام مشرّف گردید، چنان كه بدن انسانی به واسطه تعلّق روح مجرّد به آن به مرتبه شرافت رسید.
دوّم: در وقت قرآن خواندن، متذكّر تعظیم صاحب كلام گردد، و به یاد داشته باشد که آنچه میخواند كلام بشر نیست، بلكه كلام خداوند علام و خالق شمس و قمر است…؛ و همچنان كه سزاوار نیست كه بیطهارت دست بر جلد و ورق و كلمات آن بمالند، همچنین زبانهای ناپاك كه كلمات ناشایست بر آنان جاری می شود سزاوار نیست كه آن را بخوانند، و شایسته نیست که دلهای ملوّث به رذایل اخلاق به گرد معانی آن بگردند. یكی از اكابر دین، چون قرآن را برای تلاوت می گشود می گفت: «هذا كلام ربّی هذا كلام ربّی» یعنی این كلام پروردگار من است، این كلام پروردگار من است؛ و بیهوش می شد.
سوّم: با حزن و رقّت قلب تلاوت نماید. از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام مروی است كه «قاری قرآن محتاج به سه چیز است: دلی خاشع، و بدنی فارغ، و مكانی خلوت؛ زیرا هر گاه دل او خاشع باشد شیطان از او میگریزد؛ و چون بدن او از مشاغل فارغ باشد دل او متوجّه قرآن خواندن میشود، و امری عارض نمیشود تا او را از نور قرآن و فواید آن محروم سازد؛ و چون در مكان خلوتی باشد و از خلق كناره گرفته باشد، باطن او با خدا انس میگیرد و حلاوت خطابهای الهی را كه با بندگان صالحین خود كرده مییابد، و لطف او را به ایشان میداند؛ و چون از این مشرب جامی نوشید هیچ حالتی را بر این حال اختیار نمیكند، و هیچ وقتی را از این وقت خوشتر نمیداند، زیرا در آن وقت بیواسطه در مناجات با پروردگار است».
چهارم: حضور قلب و ترك افكار دنیویّه و وسوسه های باطله در وقت تلاوت قرآن.
پنجم: تدبّر در معانی قرآن. خدای تعالی میفرماید: «أَ فَلایَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ امْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها» یعنی آیا تفكّر و تدبّر در معانی قرآن نمیكنند یا بر دلهای ایشان قفلها زدهاند؟! اگر نمی تواند در قرآن تدبّر كند مگر این كه آیه را تکرار كند سزاوار آن است كه آیات را چندین بار تکرار نماید؛ و بزرگان دین چه بسا هنگام تلاوت قرآن در یك آیه، مدّتی توقّف میكرده اند.
ششم: به فهم معنی ظاهر اكتفا نكند، بلكه سعی كند تا حقیقت معنی بر او روشن شود. پس چون به آیهای رسد كه مشتمل بر صفات الهی است ـ مثل «وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ» و مثل: «هُوَ الله الَّذی لا الهَ الا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ” ـ در معانی این اسماء و صفات، نیكو تأمّل كند، و شاید كه اسرار آنها بر او آشکار گردد. و چون به آیاتی رسد كه افعال الهی در آنها ذکر شده از خلقت آسمانها و زمین و ملائكه و ستارگان و كوهها و حیوانات و نباتات و ابر و باد و باران و غیر اینها، پس از اینامور، عظمت و جلال الهی را یاد آورد، و در هر فعلی، فاعل آن را ملاحظه كند. و چون به آیهای برسد كه مشتمل بر وصف بهشت یا دوزخ و احوال آخرت باشد، متذكّر این مطلب گردد كه آنچه در این عالم است از نعمتها و بلاها، در پیش نعمت و بلای آخرت ارزش و جایگاهی ندارد؛ پس از آن به عظمت خدا پی ببرد، و در دل، متوجه خدا شود، تا او را از عقوبات آن عالم نجات بخشد، و به نعیم و لذّات آن برساند. و چون به آیهای رسد كه بیان نصرت و یاری اهل حقّ در آن است متذكّر قدرت الهی و علوّ حقّ او گردد.
هفتم: خود را از آن چه مانع فهم معانی قرآن است نگاهدارد؛ که آن چند امر است: و از آن جمله، جمود بر تفسیر ظاهر قرآن به گونه ای که معتقد باشد كه غیر از این تفسیری برای قرآن نیست؛ و از این رو در اخبار از آن منع شده است. بیش از اندازه، همّت و ذهن و فهم خود را در تحقیق حروف و مخارج آن و سایر اموری كه متداول میان قاریان است صرف نکند، زیرا اکتفا بر این امر، مانع از فهمیدن معانی آن است. اصرار بر گناهان ظاهریّه و باطنیّه و پیروی شهوات، كه باعث تاریكی دل و محروم شدن از كشف اسرار حقایق و تابیدن انوار معارف حقّه است در آن، پرهیز کند.
هشتم: هر خطابی كه در قرآن ملاحظه كند چنان تصوّر كند كه خطاب به اوست، و او مقصود از آن خطاب است؛ و هر قصّه از قصص انبیای سابقین را مشاهده نماید یقین كند كه مقصود از آن، عبرت گرفتن اوست، نه محض قصّه خوانی و حكایات؛ زیرا كه جمیع قرآن، هدایت و ارشاد و رحمت و شفا و موعظه و نور و راهنمایی عالمیان است. با آرزوی توفیق. موسسه ذکر ـ قم.
حضرت زهرا (س): خدايى رَا حمد و سپاس گوييد كه به خاطر عظمت و نورش ، هر كه در آسمانها و زمين است به سوى او وسيله مى جويد و ما وسيله او در ميان مخلوقاتش و خاصّان درگاه و جايگاه قدس او و حجّت غيبى و وارث پيامبرانش هستيم.