نرم افزار وبلاگ ” مدرسه علمیه صدیقه طاهره (س)”

 

این نرم افزار مخصوص موبایل هست.

 

برای دانلود مستقیم اینجـــــــا کلیک کنید.

 

 

اطلاعات دانلود: مدرسه علمیه صدیقه طاهره (س)

 

 

   چهارشنبه 24 تیر 1394نظر دهید »

 

? باب اول، فصل دهم

سلام دوستان عزیز?
فایده علم اخلاق، تهذیب اخلاقه. و تهذیب اخلاق باعث میشه به سعادت ابدی برسیم.

نکته? اصلاح بعضی صفات یا در بعضی اوقات گرچه بی فایده نیست ولی موجب سعادت ابدیه نمیشه.
همون طور که به بدنی سالم میگن که از همه امراض خالی باشه.

کسی که به سعادت مطلق رسیده دیگه گوی سبقت از عالم جسمانیات ربوده و رسیده به عالم جمودات.


موضوعات: معراج السعاده
   شنبه 25 آذر 1396نظر دهید »

 

قسمت پانزدهم: من شوهرش هستم

 

?ساعت نه و ده شب … وسط ساعت حکومت نظامی … یهو سر و کله پدرم پیدا شد … صورت سرخ با چشم های پف کرده … از نگاهش خون می بارید … اومد تو … تا چشمش بهم افتاد چنان نگاهی بهم کرد که گفتم همین امشب، سرم رو می بره و میزاره کف دست علی …

 

 

 

?بدون اینکه جواب سلام علی رو بده، رو کرد بهش … 

- تو چه حقی داشتی بهش اجازه دادی بره مدرسه؟ … به چه حقی اسم هانیه رو مدرسه نوشتی؟ … 

 

 

 

?از نعره های پدرم، زینب به شدت ترسید … زد زیر گریه و محکم لباسم رو چنگ زد … بلندترین صدایی که تا اون موقع شنیده بود، صدای افتادن ظرف، توی آشپزخونه از دست من بود … علی همیشه بهم سفارش می کرد باهاش آروم و شمرده حرف بزنم … نازدونه علی بدجور ترسیده بود …

 

 

 

?علی عین همیشه آروم بود … با همون آرامش، به من و زینب نگاه کرد … هانیه خانم، لطف می کنی با زینب بری توی اتاق؟ …

 

 

 

?قلبم توی دهنم می زد … زینب رو برداشتم و رفتم توی اتاق ولی در رو نبستم … از لای در مراقب بودم مبادا پدرم به علی حمله کنه … آماده بودم هر لحظه با زینب از خونه بدوم بیرون و کمک بخوام … تمام بدنم یخ کرده بود و می لرزید … 

 

 

 

?علی همون طور آروم و سر به زیر، رو کرد به پدرم … دختر شما متاهله یا مجرد؟ … و پدرم همون طور خیز برمی داشت و عربده می کشید …

- این سوال مسخره چیه؟ … به جای این مزخرفات جواب من رو بده …

- می دونید قانونا و شرعا … اجازه زن فقط دست شوهرشه؟…

 

 

 

?همین که این جمله از دهنش در اومد … رنگ سرخ پدرم سیاه شد … 

 

 

 

?- و من با همین اجازه شرعی و قانونی … مصلحت زندگی مشترک مون رو سنجیدم و بهش اجازه دادم درس بخونه … کسب علم هم یکی از فریضه های اسلامه …

 

 

 

?از شدت عصبانیت، رگ پیشونی پدرم می پرید … چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد … لابد بعدش هم می خوای بفرستیش دانشگاه؟ …

   شنبه 25 آذر 1396نظر دهید »

 

قسمت چهاردهم:عشق کتاب

?زینب، شش هفت ماهه بود … علی رفته بود بیرون … داشتم تند تند همه چیز رو تمییز می کردم که تا نیومدنش همه جا برق بزنه … نشستم روی زمین، پشت میز کوچیک چوبیش … چشمم که به کتاب هاش افتاد، یاد گذشته افتادم … عشق کتاب و دفتر و گچ خوردن های پای تخته … توی افکار خودم غرق شده بودم که یهو دیدم خم شده بالای سرم … حسابی از دیدنش جا خوردم و ترسیدم … چنان از جا پریدم که محکم سرم خورد توی صورتش …?حالش که بهتر شد با خنده گفت … عجب غرقی شده بودی… نیم ساعت بیشتر بالای سرت ایستاده بودم …?منم که دل شکسته … همه داستان رو براش تعریف کردم… چهره اش رفت توی هم … همین طور که زینب توی بغلش بود و داشت باهاش بازی می کرد … یه نیم نگاهی بهم انداخت …

- چرا زودتر نگفتی؟ … من فکر می کردم خودت درس رو ول کردی … یهو حالتش جدی شد … سکوت عمیقی کرد … می خوای بازم درس بخونی؟ …?از خوشحالی گریه ام گرفته بود … باورم نمی شد … یه لحظه به خودم اومدم …?- اما من بچه دارم … زینب رو چی کارش کنم؟ …

- نگران زینب نباش … بخوای کمکت می کنم …?ایستاده توی در آشپزخونه، ماتم برد … چیزهایی رو که می شنیدم باور نمی کردم … گریه ام گرفته بود … برگشتم توی آشپزخونه که علی اشکم رو نبینه … علی همون طور با زینب بازی می کرد و صدای خنده های زینب، کل خونه رو برداشته بود …?خودش پیگر کارهای من شد … بعد از 3 سال … پرونده ها رو هم که پدرم سوزونده بود … کلی دوندگی کرد تا سوابقم رو از ته بایگانی آموزش و پرورش منطقه در آورد … و مدرسه بزرگسالان ثبت نامم کرد … ?اما باد، خبرها رو به گوش پدرم رسوند … هانیه داره برمی گرده مدرسه …

   چهارشنبه 22 آذر 13961 نظر »

 

?باب اول، فصل نهم

سلام دوستای خوبم?❤️
خب ما تا الان متوجه شدیم هر کی سعادت ابدی میخواد باید از گناه دوری کنه و تا میتونه صفات و اخلاق خوب رو تو خودش تقویت کنه. برای این کار هم اول باید با صفات خوب و بد، اخلاق خوب و بد آشنا شد یعنی علمش رو بدست بیاری. جنس این علم هم با سایر علوم متفاوته.

?شاید سوال بشه چرا این علم برتره؟
جواب? شرافت هر علمی به شرافت موضوعشه! موضوع این علم هم، نفس ناطقه انسانیه است.
به اذعان قرآن، انسان طوری خلق شده که هم میتونه بدتر و پایین تر از حیوانات بشه? و یا بالاتر از فرشته ها?
ای نقد اصل و فرع ندانم چه گوهری
کز آسمان تو برتر و از خاک کمتری

?یکی از دلایلی که به این علم، “اکسیر اعظم” میگفتن بخاطر همین مساله ست که این علم میتونه انسان رو کمتر از حیوانات و یا بالاتر از فرشتگان کنه.

?علما اخلاق، علم بدون تزکیه رو اصلا قبول ندارن و بی نتیجه میدونن. بخاطر همینه که ما عده ای که ملبس به لباس علما هستن رو میبینیم که دلی سیاه دارن و بدتر از عوام هستن. اینا رو تزکیه نفسشون کاری نکردن.
پیامبر مهربان اسلام فرمودن: دو نفر پشت مرا شکستند: یکی عالمی که پرده شریعت را دِرَد و به علم خود عمل نکند، و دیگری جاهلی که آداب عبادت را نداند و بدون علم عبادت کند.


موضوعات: معراج السعاده
   چهارشنبه 22 آذر 1396نظر دهید »

 

⭕️ یک ابتکار زیبا برای جذب کودکان به مسجد

کلیدواژه ها: ابتکار, مسجد, کودکان
   سه شنبه 21 آذر 1396نظر دهید »

 

قسمت سیزدهم:تو عین طهارتی

 

?بعد از تولد زینب و بی حرمتی ای که از طرف خانواده خودم بهم شده بود … علی همه رو بیرون کرد … حتی اجازه نداد مادرم ازم مراقبت کنه … حتی اصرارهای مادر علی هم فایده ای نداشت … 

 

 

 

?خودش توی خونه ایستاد … تک تک کارها رو به تنهایی انجام می داد … مثل پرستار … و گاهی کارگر دم دستم بود … تا تکان می خوردم از خواب می پرید … اونقدر که از خودم خجالت می کشیدم … اونقدر روش فشار بود که نشسته … پشت میز کوچیک و ساده طلبگیش، خوابش می برد … بعد از اینکه حالم خوب شد … با اون حجم درس و کار … بازم دست بردار نبود …

 

 

 

?اون روز … همون جا توی در ایستادم …فقط نگاهش می کردم … با اون دست های زخم و پوست کن شده داشت کهنه های زینب رو می شست … دیگه دلم طاقت نیاورد …

 

 

 

?همین طور که سر تشت نشسته بود… با چشم های پر اشک رفتم نشستم کنارش … چشمش که بهم افتاد، لبخندش کور شد … 

- چی شده؟ … چرا گریه می کنی؟ …

 

 

 

?تا اینو گفت خم شدم و دست های خیسش رو بوسیدم … خودش رو کشید کنار … 

- چی کار می کنی هانیه؟ … دست هام نجسه …

 

 

 

?نمی تونستم جلوی اشک هام رو بگیرم … مثل سیل از چشمم پایین می اومد … 

- تو عین طهارتی علی … عین طهارت … هر چی بهت بخوره پاک میشه … آب هم اگه نجس بشه توی دست تو پاک میشه … 

 

 

 

?من گریه می کردم … علی متحیر، سعی در آروم کردن من داشت… اما هیچ چیز حریف اشک های من نمی شد …

   دوشنبه 20 آذر 1396نظر دهید »

 

?باب اول، فصل هشتم

سلام دوستای خوبم?

همون طور که میدونین یه کودک، از جمیع صفات خالیه. به مرور نفسش متصف به یه سری صفات میشه.

اگه یه بار کاری رو انجام بده، اثر ضعیفی رو نفسش میذاره ولی اگه دو بار انجام بده، این اثر قوی تر میشه و همین طور با تکرار اثر قوت بیشتری پیدا میکنه و میشه ملکه راسخه!

هممون وقتی به نفسمون مراجعه کنیم و خوووووب بررسیش کنیم، میبینیم گرفتار یه سری عادت ها و صفات هستیم چه خوب و چه بد ولی چون درگیر مسایل دنیوی هستیم، غافلیییییم?
تازه موقع مرگ، انسان توجهش به نفسش برمیگرده و میفهمه اوضاع روحی و معنویش در چه حاله?
همون طور که خداوند مهربون گفتن: پس در آن روز پرده از پیش دیده تو برداشته می شود، و چشم تو تیزبین می گردد، و اعمال خود را می بینی.
هر شخصی را لازم ساخته ایم عمل او را از خیر و شر در گردن او مانند طوق که از او جدا نمی شود. و در روز قیامت کتابی را که اعمال او در آن ثبت است به جهت او بیرون می آوریم، در حالی که گشاده باشد و بر او عرضه شود، آنگاه به او گفته می شود بخوان نامه عمل خود را، و کافی هستی تو از برای محاسبه خود.

?اونایی که تو دنیا اهل لهو و لعب و دنیا بودن میگن: چگونه است این کتاب که باقی نگذارده است از اعمال صغیره و کبیره را مگر اینکه شمرده است آن را.??

ان شالله که هممون احوالمون تو روز قیامت، احوال مومن ها باشه و زیر سایه رحمت و رضایت خدا، آرامش واقعی رو احساس کنیم?


موضوعات: معراج السعاده
   دوشنبه 20 آذر 1396نظر دهید »

 

?باب اول، فصل هفتم

سلام دوستان.

ادامه بحثمون…?
هر چقدر علمت بالا باشه ولی تزکیه نداشته باشی، به درد نمیخوره. علم نوره، اگه واقعا عالم هستی باید دلت هم نورانی باشه والا توهم علم رو داری.

❇️نماز، بازمی دارد نمازگزاران را از اعمال زشت و منکر.
?
اگه نمازت نماز باشه، دیگه طرف گناه نمیری…. پس چرا ما نمازگزاری رو میبینیم که اهل گناه هم هست؟؟!

بخاطر اینکه صرف عبادت نیست، تزکیه هم باید حتما حتما کنارش باشه.

گرنه موش دزد در انبان ماست
گندم اعمال چل ساله کجاست؟
اول ای جان دفع شر موش کن
بعد از آن در جمع گندم جوش کن

اونایی که تمام تلاششون فقط حفظ عبادات جسمیه هست و تزکیه ندارن، مثل قبری هست که ظاهرش زیبا ولی باطنش یه مرده گندیده هست.

?پس حواسمون باشه? علم بدون تزکیه، علم نیست

خیلی از ماها به حرف دکتر خیلی بیشتر اهمیت میدیم حتی دکتر اگه کافر باشه …. هر دارویی برامون تجویز کنه بدون هیچ حرفی مصرفش میکنیم ولی حرف خدا ….
دوستان روح اهمیتش فوق العاده ست. پس به حرف های خدا هم اهمیت بدیم و به معنای واقعی کلمه “بنده خدا” باشیم?


موضوعات: معراج السعاده
   دوشنبه 20 آذر 1396نظر دهید »

 

? آیه:
«هَلْ يَسْتَوِى ٱلَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعْلَمُون/ آیا دانایان با نادانان مساویند؟» زمر/9


?حکایت؛ مرحوم محقق اردبیلى هرگاه از نجف‌اشرف به کربلا براى زیارت قبر منور امام حسین علیه‌السلام می‌آمد، در کربلا نماز خود را از روى احتیاط، جمع می‌خواند،(یعنى هم تمام می‌خواند و هم شکسته)
و می‌گفت: طلب علم واجب است ولى زیارت مرقد امام حسین علیه‌السلام سنت مستحب است و اگر سنت مستحب، مزاحم حکم واجب شود، یعنی از چنین مستحبى نهى شده، وقتی‌که از فعلی نهى شد، سفر براى آن، سفر گناه است و نماز در سفر گناه، تمام است نه شکسته.

با اینکه این عالم زاهد هنگام رفت‌وآمد به کربلا همواره در مسیر راه و در هر فرصت دیگر به مطالعه کتب و تفکر در مسائل مشکل علوم می‌پرداخت اما این‌قدر به علم‌آموزی و دانش اهمیت می‌داد که حتی سفر کربلا را با نماز تمام می‌خواند که شاید من باب ترک علم، سفر او سفر معصیت باشد. ۱


میاسای از آموختن یک زمان
ز دانش میفکن دل اندر گمان ۲

۱. با اقتباس و ویراست از کتاب سرگذشت‌های عبرت‌انگیز
۲. فردوسی

   دوشنبه 20 آذر 1396نظر دهید »

1 3 5 ...6 ...7 8 9 10 11 12 ... 65

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
حضرت زهرا (س): خدايى رَا حمد و سپاس گوييد كه به خاطر عظمت و نورش ، هر كه در آسمانها و زمين است به سوى او وسيله مى جويد و ما وسيله او در ميان مخلوقاتش و خاصّان درگاه و جايگاه قدس او و حجّت غيبى و وارث پيامبرانش هستيم.
جستجو
موضوعات
صلوات
بالابر

دريآفت كد بـالآبـر حجاب

آمار
  • امروز: 14
  • دیروز: 794
  • 7 روز قبل: 1732
  • 1 ماه قبل: 4317
  • کل بازدیدها: 140592

کد ِکج شدَنِ تَصآوير

کد ِکج شدَنِ تَصآویر

 
مداحی های محرم