قسمت دهم قسمت دهم:دستپخت معرکه چند لحظه مکث کرد ... زل زد توی چشم هام ... واسه این ناراحتی، می خوای گریه کنی؟ ... دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و زدم زیر گریه ... آره ... افتضاح شده ... با صدای بلند زد زیر خنده ... با صورت خیس، مات و… بیشتر »
   چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395نظر دهید »
              قسمت نهم قسمت نهم: اولین روز زندگی مشترک، بلند شدم غذا درست کنم ... من همیشه از ازدواج کردن می ترسیدم و فراری بودم ... برای همین هر وقت اسم آموزش آشپزی وسط میومد از زیرش در می رفتم ... بالاخره یکی از معیارهای سنج دخترها در اون زمان،… بیشتر »
   دوشنبه 20 اردیبهشت 1395نظر دهید »
              قسمت هشتم قسمت هشتم:خرید عروسی با نگرانی تمام گفت: سلام علی آقا ... می خواستیم برای خرید جهیزیه بریم بیرون ... امکان داره تشریف بیارید؟ ... شرمنده مادرجان، کاش زودتر اطلاع می دادید ... من الان بدجور درگیرم و نمی تونم بیام ... هر چند،… بیشتر »
   شنبه 18 اردیبهشت 1395نظر دهید »
              قسمت هفتم قسمت هفتم:احمقی به نام هانیه پدرم که از داماد طلبه اش متنفر بود ... بر خلاف داماد قبلی، یه مراسم عقدکنان فوق ساده برگزار کرد ... با 10 نفر از بزرگ های فامیل دو طرف، رفتیم محضر ... بعد هم که یه عصرانه مختصر ... منحصر به چای و… بیشتر »
   پنجشنبه 16 اردیبهشت 1395نظر دهید »
              قسمت ششم قسمت ششم: همسر طلبه با شنیدن این جمله چشماش پرید ... می دونستم چه بلایی سرم میاد اما این آخرین شانس من بود ...   اون شب وقتی به حال اومدم ... تمام شب خوابم نبرد ... هم درد، هم فکرهای مختلف ... روی همه چیز فکر کردم ... یاس و… بیشتر »
   سه شنبه 14 اردیبهشت 1395نظر دهید »
                قسمت پنجم   قسمت پنجم: می خواهم درس بخوانم اون شب تا سر حد مرگ کتک خوردم ... بی حال افتاده بودم کف خونه ... مادرم سعی می کرد جلوی پدرم رو بگیره اما فایده نداشت ... نعره می کشید و من رو می زد ... اصلا یادم نمیاد چی می گفت ... چند روز… بیشتر »
   یکشنبه 12 اردیبهشت 1395نظر دهید »
«من معلّم هستم» هرشب از آينه ها می‌پرسم : به کدامين شيوه ؟ وسعت ِ يادِ خدا را بکشانم به کلاس؟ بچه ها را ببرم تا لب ِ درياچه یِ عشق؟ غرق ِ دریایِ تفکّر بکنم؟ با تبسّم يا اخم؟ «من معلّم هستم» نيمکت ها نفس ِ گرم ِ قدم‌هایِ مرا می‌فهمند بال هایِ قلم و تخته… بیشتر »

موضوعات: ساير مناسبت ها
   یکشنبه 12 اردیبهشت 1395نظر دهید »
حضرت آیت الله ناصری: مقام محمود می خواهی، نماز شب بخوان. اگر حاجت و گرفتاری داری، نیم ساعت، یک رب ساعت، قبل از اذان صبح بلندشو، دو رکعت نماز بخوان و بگو: «خدایا! عنایت کن.»     بیشتر »

موضوعات: سخن بزرگان
   شنبه 11 اردیبهشت 1395نظر دهید »
              قسمت چهارم قسمت چهارم: نقشه بزرگ به خدا توسل کردم و چهل روز روزه نذر کردم ... التماس می کردم ... خدایا! تو رو به عزیزترین هات قسم ... من رو از این شرایط و بدبختی نجات بده ... هر خواستگاری که زنگ می زد، مادرم قبول می کرد ... زن صاف و… بیشتر »
   جمعه 10 اردیبهشت 1395نظر دهید »
بهروری انسان ها در زمان غیبت امام زمان (ع) به گونه ای است که منتظران واقعی را به ارزشی میرساند که امام صادق (ع) فرمودند: مانند کسی هستند که به همراه حجت در خیمه آن حضرت آماده به خدمت باشند.   آنگاه حضرت صادق(ع) پس از تاملی سربلند کردند و فرمودند: او… بیشتر »

موضوعات: مهدويت
   جمعه 10 اردیبهشت 1395نظر دهید »
در عبادات، اگر حواسمان پرت می شود بخاطر این است که در خداپرستی محض نیستیم و مشکل توحیدی داریم. انسان موحد و یگانه پرست در نماز هم یگانه پرست است و تمرکز دارد. تا زمانی که انسان مشغول خود است (خودپرستی) و دچار کثرت ها است حضور قلب داشتن در نماز برایش… بیشتر »
   پنجشنبه 9 اردیبهشت 1395نظر دهید »
      قسمت سوم قسمت سوم: آتش چند روز به همین منوال می رفتم مدرسه ... پدرم هر روز زنگ می زد خونه تا مطمئن بشه من خونه ام ... می رفتم و سریع برمی گشتم ... مادرم هم هر دفعه برای پای تلفن نیومدن من، یه بهانه میاورد ... تا اینکه اون روز، پدرم زودتر… بیشتر »
   چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395نظر دهید »
    قسمت دوم قسمت دوم: ترک تحصیل بالاخره اون روز از راه رسید ... موقع خوردن صبحانه، همون طور که سرش پاین بود ... با همون اخم و لحن تند همیشگی گفت ... هانیه ... دیگه لازم نکرده از امروز بری مدرسه ... تا این جمله رو گفت، لقمه پرید توی گلوم ... وحشتناک… بیشتر »
   دوشنبه 6 اردیبهشت 1395نظر دهید »
قسمت اول   قسمت اول: مرد های عوضی همیشه از پدرم متنفر بودم ... مادر و خواهرهام رو خیلی دوست داشتم اما پدرم رو نه ... آدم عصبی و بی حوصله ای بود ... اما بد اخلاقیش به کنار ... می گفت: دختر درس می خواد بخونه چکار؟ ... نگذاشت خواهر بزرگ ترم تا 14 سالگی… بیشتر »
   چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395نظر دهید »
اردیبهشت 1395
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31
حضرت زهرا (س): خدايى رَا حمد و سپاس گوييد كه به خاطر عظمت و نورش ، هر كه در آسمانها و زمين است به سوى او وسيله مى جويد و ما وسيله او در ميان مخلوقاتش و خاصّان درگاه و جايگاه قدس او و حجّت غيبى و وارث پيامبرانش هستيم.
جستجو
موضوعات
صلوات
بالابر

دريآفت كد بـالآبـر حجاب

آمار
  • امروز: 41
  • دیروز: 129
  • 7 روز قبل: 497
  • 1 ماه قبل: 3967
  • کل بازدیدها: 118337

کد ِکج شدَنِ تَصآوير

کد ِکج شدَنِ تَصآویر