باز محرم رسید، شدم چه حیران و مست
از این همه عاشقی، دوباره ام مست مست
باز محرم رسید، شهر سیه پوش توست
دل، نگران رنج خواهر مظلوم توست
حسین جان!
همه حرف من این است،
در این دفتر خیــس
نتوان خشکی لب های تو را معنا کرد
چون خون گلوی اصغرت را دیدی
با دست خودت رو به خدا پاشیدی
یعنی به خدای خالق خوبی ها
ارزنده ترین هدیه را بخشیدی
درس عاشورا درس زندگیست
درس خوبی و فلاحت، بندگیست
اگر چه اندک است طول وقوعش
هزاران درس داد آن با طلوعش
سرخی شهادت تو ناپیدا بود
عشق تو امام کربلا زیبا بود
تنها سیب زندگی دین قطعا
پیغام نماز ظهر عاشورا بود
دلم مست و لبم مست و سرم مست
بخون ای دل که صبرم رفته از دست
بخون ای دل محرم اومد از راه
بخون اجر تو با عباس بی دست
عباس یعنی ذکر طوفانی مهدی
عباس آوای غزل خوانی مهدی
درک محرم کرده ای دانی چه گویم
عباس یعنی اوج مهمانی مهدی
فانوس اشک هایتان را روشن کنید
ماه غریبی شهید نینواست
خلایق خاک بر سر جملگی زاری کنید
محرم ماه خون آمد عزاداری کنید
ز خاک نینوا فریاد می خیزد چنین
حسینم یار می خواهد، وفاداری کنید . . .
خواهم ز خدا که بی ولایم نکند
غرق گنهم ولی رهایم نکند
یک خواسته دارم از تو حسین
در هر دو جهان از تو جدایم نکند