در عبادات، اگر حواسمان پرت می شود بخاطر این است که در خداپرستی محض نیستیم و مشکل توحیدی داریم. انسان موحد و یگانه پرست در نماز هم یگانه پرست است و تمرکز دارد.
تا زمانی که انسان مشغول خود است (خودپرستی) و دچار کثرت ها است حضور قلب داشتن در نماز برایش مشکل خواهد بود.
و راهش این است که انسا در تمام زمان ها و حالات زندگی مشغول خدا باشد (خداپرستی) و از خودش بگذرد (تزکیه نفس) تا بتواند در نماز هم مشغول خدا باشد و حضور قلب داشته باشد.
قسمت سوم
قسمت سوم: آتش
چند روز به همین منوال می رفتم مدرسه … پدرم هر روز زنگ می زد خونه تا مطمئن بشه من خونه ام … می رفتم و سریع برمی گشتم … مادرم هم هر دفعه برای پای تلفن نیومدن من، یه بهانه میاورد … تا اینکه اون روز، پدرم زودتر برگشت …
با چشم های سرخش که از شدت عصبانیت داشت از حدقه بیرون می زد … بهم زل زده بود … همون وسط خیابون حمله کرد سمتم …موهام رو چنگ زد و با خودش من رو کشید تو …
اون روز چنان کتکی خوردم که تا چند روز نمی تونستم درست راه برم … حالم که بهتر شد دوباره رفتم مدرسه … به زحمت می تونستم روی صندلی های چوبی مدرسه بشینم …
هر دفعه که پدرم می فهمید بدتر از دفعه قبل کتک می خوردم … چند بار هم طولانی مدت زندانی شدم … اما عقب نشینی هرگز جزء صفات من نبود …
بالاخره پدرم رفت و پرونده ام رو گرفت … وسط حیاط آتیشش زد … هر چقدر التماس کردم … نمرات و تلاش های تمام اون سال هام جلوی چشم هام می سوخت … هرگز توی عمرم عقب نشینی نکرده بودم اما این دفعه فرق داشت … اون آتش داشت جگرم رو می سوزوند … تا چند روز بعدش حتی قدرت خوردن یه لیوان آب رو هم نداشتم … خیلی داغون بودم …
بعد از این سناریوی مفصل، داستان عروس کردن من شروع شد … اما هر خواستگاری میومد جواب من، نه بود … و بعدش باز یه کتک مفصل … علی الخصوص اونهایی که پدرم ازشون بیشتر خوشش می اومد … ولی من به شدت از ازدواج و دچار شدن به سرنوشت مادر و خواهرم وحشت داشتم … ترجیح می دادم بمیرم اما ازدواج کنم …
تا اینکه مادر علی زنگ زد …
قسمت دوم
قسمت دوم: ترک تحصیل
بالاخره اون روز از راه رسید … موقع خوردن صبحانه، همون طور که سرش پاین بود … با همون اخم و لحن تند همیشگی گفت … هانیه … دیگه لازم نکرده از امروز بری مدرسه …
تا این جمله رو گفت، لقمه پرید توی گلوم … وحشتناک ترین حرفی بود که می تونستم اون موقع روز بشنوم … بعد از کلی سرفه، در حالی که هنوز نفسم جا نیومده بود … به زحمت خودم رو کنترل کردم و گفتم … ولی من هنوز دبیرستان …
خوابوند توی گوشم … برق از سرم پرید … هنوز توی شوک بودم که اینم بهش اضافه شد …
- همین که من میگم … دهنت رو می بندی میگی چشم… درسم درسم … تا همین جاشم زیادی درس خوندی …
از جاش بلند شد … با داد و بیداد اینها رو می گفت و می رفت … اشک توی چشم هام حلقه زده بود … اما اشتباه می کرد، من آدم ضعیفی نبودم که به این راحتی عقب نشینی کنم …
از خونه که رفت بیرون … منم وسایلم رو جمع کردم و راه افتادم برم مدرسه … مادرم دنبالم دوید توی خیابون …
- هانیه جان، مادر … تو رو قرآن نرو … پدرت بفهمه بدجور عصبانی میشه … برای هر دومون شر میشه مادر … بیا بریم خونه …
اما من گوشم بدهکار نبود … من اهل تسلیم شدن و زور شنیدن نبودم … به هیچ قیمتی …
قسمت اول
قسمت اول: مرد های عوضی
همیشه از پدرم متنفر بودم … مادر و خواهرهام رو خیلی دوست داشتم اما پدرم رو نه … آدم عصبی و بی حوصله ای بود … اما بد اخلاقیش به کنار … می گفت: دختر درس می خواد بخونه چکار؟ … نگذاشت خواهر بزرگ ترم تا 14 سالگی بیشتر درس بخونه … دو سال بعد هم عروسش کرد …
اما من، فرق داشتم … من عاشق درس خوندن بودم … بوی کتاب و دفتر، مستم می کرد … می تونم ساعت ها پای کتاب بشینم و تکان نخورم … مهمتر از همه، می خواستم درس بخونم، برم سر کار و از اون زندگی و اخلاق گند پدرم خودم رو نجات بدم …
چند سال که از ازدواج خواهرم گذشت … یه نتیجه دیگه هم به زندگیم اضافه شد … به هر قیمتی شده نباید ازدواج کنی …
شوهر خواهرم بدتر از پدرم، همسر ناجوری بود … یه ارتشی بداخلاق و بی قید و بند … دائم توی مهمونی های باشگاه افسران، با اون همه فساد شرکت می کرد … اما خواهرم اجازه نداشت، تنهایی پاش رو از توی خونه بیرون بزاره … مست هم که می کرد، به شدت خواهرم رو کتک می زد …
این بزرگ ترین نتیجه زندگی من بود … مردها همه شون عوضی هستن … هرگز ازدواج نکن …
هر چند بالاخره، اون روز برای منم رسید … روزی که پدرم گفت … هر چی درس خوندی، کافیه …
درمان غیبت
یه اصلی هست برای درمان گناه که تو اکثر گناه ها کارساز هست.
اصل آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم مپسند و آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند.
یعنی هر گناهی رو بخوایم ترک کنیم با این روش عمل کنیم حتما جواب میگیریم.
خدایی کی دوست داره پشت سرش بدی هاش رو بگن؟؟!
هیچکی!
کی دوست داره بهش تهمت بزنن؟؟!
هیچکی!
کی دوست داره بهش دروغ بگن؟؟!
هیچکی!
کی دوست داره بهش خیانت بشه؟؟!
هیچکی!
کی دوست داره بهش تهمت بزنن؟؟!
هیچکی!
کی دوست داره ناموسش مورد اذیت و آزار قرار بگیره؟؟!
هیچکی!
پس چیزی رو که برای خودمون نمیخوایم برای دیگران هم نخواهیم!!
تموم شد و رفت!
آیت الله شوشتری:
بنده یک شبی داشتم جوشن کبیر میخواندم رسیدم به این اسم:
«یا خیر ذاکر و مذکور»؛ ای بهترین کسی که تاکنون مرا یاد کردی و ای بهترین کسی که من او را یاد کردم.
ای بهترین ذاکرها و ای بهترین مذکورها!
این اسم مرا تکان داد و به قول معروف برق این اسم مرا گرفت، دیگر رها نکردم همان جا محکم چسبیدم؛ آنقدر باید این اسم را تکرار کرد تا دل را سیراب کند. من نیز با عطش فراوان، وقتی برق این اسم مرا گرفت، رهایش نکردم؛
«یا خیر ذاکر و مذکور، یا خیر ذاکر و مذکور، یا خیر ذاکر و مذکور…»
تکرار کردم؛ حالا چه چیزهایی خدا به واسطه این ذکر مرحمت کرد به هیچ کس نگفتم، اگر به کسی هم گفته باشم، گفته ام خیلی چیزها مرحمت کرد.
اگر بگویم تعجب میکنید، باور نمیکنید، خودتان شروع میکنید نتیجه اش را بگیرید. ما را هم دعا کنید.
این تصویر جعلی و حاصل مونتاژ چهره نتیجه امام (ره) روی عکس یک مدل خارجی است!
برای دیدن شبهه و پاسخ به ادامه مطلب مراجعه شود.
لقمان حکیم به فرزند فرمود:
ای جان فرزند! هزار حکمت آموختم که از آن چهارصد انتخاب کردم و از چهارصد، هشت کلمه برگزیدم که جامع جمیع کلمات حکمت است.
فرزندم دو چیز را هیچ وقت فراموش مکن:
خدا را
مرگ را
دو چیز را همیشه فراموش کن:
خوبی که به هر کسی کردی
بدی که هرکس با تو کرد
و چهار چیز را نگهدار:
در مجلسی که وارد شدی زبان را
بر سر سفره ای که وارد شدی شکم را
بر در خانه ای که وارد شدی چشم را
بر نماز که ایستادی دل را
متن شایعه
”بیاییم آخوند بشویم آیا میدانید: آخوندها معاف ازسربازی هستند؟ آیا میدانید: آخوندها قاضی میشوند… در اداره ها استخدام میشوند… در وزارت ارشاد… گمرک و…کار میکنند اما هیچ اخوندی در کارخانه کار نمیکند؟ کمی فکر کنید ایا تاکنون اخوند رادر کارخانه به عنوان کارگر دیده اید؟ آنها بیشتر در شرکت نفت… وزارت خارجه… وزارت دادگستری و وزارت کشور مشعولند چون در انجا پول زیاد است آیا می دانید شغل اصلی آنان معلمی است ولی چون در اموزش و پرورش پول وجود ندارد حضور ی ندارند واین شغل را انتخاب نمی کنند آیا میدانستید دانشجویان باید ترمی بالای یک میلیون تومن بابت درس خوندن پرداخت کنن و آخوندا همین مقدار را بابت درس خواندن دریافت میکنند؟ آیا تا کنون دیده اید آخوندی برای شفای فرزندش یا خودش خود را به امام زاده یا صحن امام رضا زنجیر کند؟ آیا دیده اید آخوندی نذری درست کنه و بین مردم تقسیم کند؟ آیا دیده اید دادگاه محاکمه آخوندی پخش بشه؟ چرا دکتر بیکار داریم ولی هیچ آخوند بیکاری نداریم؟ بیایید آخوند بشویم! اینجا دیاریست ﮐﻪ ﺑﺮﺧﻰ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﺪﻩﻫﺎﻯ ﺑﻬﺸﺘﻰ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎﻯ ﺿﺪ ﮔﻠﻮﻟﻪ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ و به بهترین بیمارستانهای دنیا میروند ﺗﺎ ﻭﺭﻭﺩﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺣﺪ ﻣﻤﻜﻦ ﺑﻪ ﺗﻌﻮﯾﻖ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻧﺪ… و مردم ساده دل را برای مداوا به امامزاده ها میفرستند!!! التماس تفکر “
پاسخ شایعه
1. روحانیون هم موظف به انجام خدمت سربازی هستند و در زمان تحصیل معافیت تحصیلی دارند.
2. تخصص و وظیفه اصلی روحانیون در حوزه علوم انسانی و تعلیم دین است؛ آیا نویسنده شبهه از اساتید دانشگاه نیز توقع کارگری دارد؟! بسیاری از روحانیون در کنار تدریس و تبلیغ دین، به شغلهایی مانند کشاورزی، راننده تاکسی، امور فنی و… مشغول هستند.
3. بر خلاف ادعای شبهه تنها در شهر قم 550 طلبه در آموزش و پرورش خدمت می کنند! رسالت روحانیون تعلیم دین به تمام افراد جامعه است، نه فقط دانش آموزان.
4. تنها نیمی از دانشجویان کشور در دانشگاههای شهریه پرداز تحصیل می کنند و رقم ادعا شده برای تمام دانشگاهها و رشته ها موضوعیت ندارد!
5. شهریه طلاب به متغیرهایی مانند تاهل، معمم بودن، سطح تحصیل و… بستگی دارد که بعد از پایان 6 سال مقدمات به عددی بین 110 تا 400 هزارتومان در ماه می رسد.
6. کارهایی چون بستن گردن به درب و پنجره اماکن مقدس و… غیرعقلانی و بیفایده است و روحانیون بعنوان الگوهای روشنگری مردم، از این خرافات پیروی نمی کنند. توسل و اعتقاد آنها با مشاهده خیل عظیم ایشان در این اماکن مقدسه کاملا روشن است.
7. آنها که با روحانیون ارتباط دارند، شاهد تهیه و توزیع نذری توسط آنها بوده اند. هم در داخل و هم در سایر کشورها، آنها پای ثابت این امور هستند.
8. روحانیون هم مانند سایرین در صورت ارتکاب اعمالی مغایر با قانون، بازخواست شده و در دادگاه ویژه روحانیت محاکمه می شوند.
9. بیکاری پزشکان در حالیست که در مناطق محروم کمبود پزشک داریم اما برخی با حقوقهای 15 و 17 میلیونی هم حاضر به همکاری نشده اند! اکثریت روحانیون فاقد شغل رسمی و ثابت هستند و ضمن مشکلات معیشتی اما با ساده زیستی و توکل به خدا زندگی می کنند.
10. تمام کشورها از مسئولان خود در برابر تهدیدها محافظت می کنند! هر امری علل و اسبابی دارد و استجابت دعا در کنار استفاده از علل و اسباب معنا می دهد. بزرگان در کنار توسل، مراجعه به پزشک را اسباب درمان می دانند.
حق جو وحق طلب باشیم