نرم افزار وبلاگ ” مدرسه علمیه صدیقه طاهره (س)”
این نرم افزار مخصوص موبایل هست.
برای دانلود مستقیم اینجـــــــا کلیک کنید.
اطلاعات دانلود: مدرسه علمیه صدیقه طاهره (س)
نازد به خودش خدا که حیدر دارد / دریای فضائلی مطهر دارد
همتای علی نخواهد آمد والله / صد بار اگر کعبه ترک بردارد
عید غدیر خم مبارک باد
بـه خاطر بسپار
صدايت “دلنشين” است
قشنگ نيست بر هر دلـﮯ نشستن (1)
…
بــرادر دينـﮯ من!
فراموش نكن
بعضـﮯ كارها “واجب” نيست
مثل سلام كردن (2)
1.فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا : پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیمار دلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید.{احزاب/ 33-32}
2.امام صادق(ع) فرمود:«رسول خدا بر زنان سلام می کرد و آنان نیز پاسخ می دادند و امیرالمؤمنین نیز بر زنان سلام می کرد و سلام کردن به زنان جوان را نمی پسندید و می فرمود: می ترسم از صدای او خوشم آید که در این صورت گناهی که نصیبم می شود، بیش از پاداشی باشد که از سلام کردن نصیبم می گردد.»{وسائل الشيعه ، ج 20،ص234،ح3}
امام باقر علیه السلام فرمودند: هركس دنیا را به جهت یكی از این سه حالت طلب كند روز قیامت در حالتی محشور می گردد و به ملاقات خداوند متعال نایل می شود كه صورتش همچون ماه شب چهارده، نورانی است:
بی نیازی از مردم، آسایش و رفاه خانواده و عائله اش، كمك و رسیدگی به همسایه اش.
«وسائل الشّیعه، ج 17، ص 21، ح 5»
عناوین اصلی کتاب شامل:
زندگینامه و آثار مرحوم ملا احمد نراقى؛ باب اول : در بیان بعضى مقدمات نافعه ، از بیان حالات نفس و منفعت فضایل اخلاق و مضرت رذایل آن؛ باب دوم : در سبب انحراف اخلاق از جاه پسندیده و حصول اخلاق ذمیمهو بیان قواى نفس انسانى؛ باب سیم : دربیان محافظت اخلاق حمیده ازبیرون رفتن ازحداعتدال؛ باب چهارم : در تفصیل انواع اخلاق و بیان شرافت فضایل و شرح مفاسدرذایل؛ باب پنجم : اسرار و آداب عبادات
دانلود نرم افزار
سایت منبع :
در چند سال اخیر، سازمان فضایی آمریکا (ناسا) در چند مقاله، سخن از شکاف های موجود در سطح ماه را به میان آورده است که نشان از صحت و درستی معجزه شق القمر از ناحیه پیغمبر اکرم را دارد ( که در آیات ابتدایی سوره مبارکه نجم بازگو شده است).
در این مقالات چنین آمده: در سطح ماه، سه نوع شکاف وجود دارد: اول شکاف های مارپیچی. دوم شکاف های دایره ای که گاهی قطرش به هزار کیلومتر می رسد. سوم شکافی که به طور کمربندی دور ماه را گرفته است. شکاف های مارپیچی امری عادی به حساب می آید. شکاف های دایره ای در اثر سقوط سنگ های آسمانی است. اما شکاف کمربندی که دور ماه را گرفته است، نمی تواند با سقوط سنگ آسمانی پدید آمده باشد و دلیل علمی برای این نوع شکاف سطح ماه وجود ندارد. ناگفته پیداست، قضیه شق القمری که مسلمانان به آن عقیده دارند، واقعیت دارد.1
آری عزیزان، افرادی که در دنیای امروز شاهد این معجزه ماندگار هستند ولی اصرار دارند که همچنان پیامبر اکرم را فاقد معجزه معرفی کنند، به مانند ابوجهلی که با پشم خود شق القمر را دید ولی منکر آن شد و دست به هزار توجیه نا به جا زد، خود را مصداق آیه 179 سوره مبارکه اعراف قرار داده اند که می فرماید: «آنها چشم دارند اما نمی بینند»!
منبع:
1. برگرفته از سایت مطالعات و پژوهش های فلکی - نجومی / nojumi / تاریخ 7/16/ 1386
در تاریخ 11 مهر خانم مهشید رضایی پزشک عمومی شهرستان نوشهر بنا بر درخواست اداره بهداشت شهرستان نوشهر در جمع طلاب مدرسه علمیه صدیقه طاهره سلام الله علیها شهرستان نوشهر بیان داشت:
HIV نام علمی ویروس ایدز می باشد که تنها در بدن انسان قادر به زندگی است البته بعضی از محققین احتمال زنده ماندن ویروس ایدز را در برخی شرایط خارج از بدن را نیز ممکن می دانند.
وی در ادامه گفت:
ویروس ایدز از چند طریق انتقال می یابد:
1-رابطه جنسی
2-بارداری
3-هنگام زایمان
4-شیر دادن مادر بیمار به نوزاد
5-ترشحات دستگاه تناسلی
وی خاطر نشان ساخت:
مهم ترین علائم ایدز عبارتند از:
1-وزن کم کردن بیش از 10 درصد در ماه
2-اسهال خونی بیش از یک ماه
3- تب های مکرر در یک ماه
4-افسردگی و بی حالی
5-کاهش حافظه و فراموشی
6-تبخال های مداوم
در تاریخ 10 مهر حجه الاسلام محمود کیادلیری، استاد دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان نوشهر و چالوس در جمع طلاب مدرسه علمیه صدیقه طاهره سلام الله علیها نوشهر بیان داشت:
نفس یکی از مباحث اساسی اخلاقی می باشد.
در قرآن کریم از 3 نوع نفس نام برده شده: نفس اماره، نفس لوامه و نفس مطمئنه.
هر یک از این نفس ها تعاریف و عملی دارند.
نفس اماره: امرکننده به بدی ها می باشد.
نفس لوامه: سرزنش کننده می باشد. و به کمک همین نفس است که می توان در مقابل نفس اماره ایستاد.
نفس مطمئنه: بالاترین نفس است و نفس اماره هیچ تسلطی بر این نفس نخواهد داشت.
وی در ادامه گفت: انسان نمی تواند نفس را از بین ببرد ولی می تواند نفس را در کنترل خود بگیرد.
وی خاطر نشان ساخت: اگر انسان بخواهد به خداوند برسد، بخواهد قرب الی الله داشته باشد باید سختی های زیادی را تحمل کند و البته انسان توانایی تحمل این سختی ها را دارد زیرا قرآن هیچ برنامه ای به انسان نمی دهد مگر اینکه ظرفیتش را به انسان بدهد.
سعید عاکف، نویسنده کتاب خاکهای نرم کوشک در یکی از فصلهای این کتاب، روایتی را از شهید برونسی نقل کرده که روایتگر ضمیر پاک این شهید بزرگوار و ارتباط عاطفی او نسبت به خاندان اهل بیت (ع) است:
«هنوز عملیات درست و حسابی شروع نشده بود که که کار گره خورد. گردان ما زمینگیر شد و حال و هوای بچه هاُ حال وهوای دیگری. تا حالا این طور وضعی برام سابقه نداشت. نمیدانم چهشان شده بود که حرف شنوی نداشتند. همان بچههایی که میگفتی برو توی آتش، با جان و دل میرفتند! به چهره بعضیها دقیق نگاه میکردم. جور خاصی شده بودند؛ نه میشد بگویی ضعف دارند؛ نه میشد بگویی ترسیدند. هیچ حدسی نمیشد بزنی. هرچه براشان صحبت کردم، فایدهای نداشت. اصلا انگار چسبیده بودند به زمین و نمیخواستند جدا شوند. هر کار کردم راضیشان کنم راه بیفتند، نشد. اگر ما توی گود نمیرفتیم، احتمال شکست محورهای دیگر هم زیاد بود، آن هم با کلی شهید. پاک در مانده شدم. ناامیدی در تمام وجودم ریشه دوانده بود. با خودم گفتم چه کار کنم؟ سرم را بلند کردم روبه آسمان و توی دلم نالیدم که: خدایا خودت کمک کن. از بچهها فاصله گرفتم؟ اسم حضرت صدیقه طاهره (س) را از ته دل صدا زدم و متوسل شدم به وجود شریفش. زمزمه کردم: خانم خودتون کمک کنین. منو راهنمایی کنین تا بتونم این بچهها رو حرکت بدم. وضع ما رو خودتون بهتر میدونین. چند لحظهای راز و نیاز کردم و آمدم پیش نیروها. یقین داشتم حضرت تنهام نمیگذارند. اصلا منتظر عنایت بودم توی آن تاریکی شب و توی آن بیچارگی محض، یکدفعه فکری به ذهنم الهام شد. رو کردم به بچهها. محکم و قاطع گفتم: دیگه به شما احتیاجی ندارم! هیچ کدومتون رو نمیخوام. فقط یک آرپی جی زن از بین شما بلند شه با من بیاد . دیگه هیچی نمیخوام. زل زدم بهشان. لحضه شماری میکردم یکی بلند شود. یکی بلند شد. یکی از بچههای آرپی جی زن. بلند گفت: من میام. پشت بندش یکی دیگر ایستاد. تا به خودم آمدم همه یگردان بلند شده بودند. سریع راه افتادم، بقیه هم پشت سرم. پیروزیمان توی آن عملیات، چشم همه را خیره کرد. اگر با همان وضع قبل میخواستیم برویم، کارمان این جور گل نمیکرد. عنایتام ابیها (س) باز هم به دادمان رسید بود.»
دو تا بچه ها، اسیری را همراه خودشون آورده بودند و های های می خندیدند. گفتم : «این کیه؟» . . . گفتند : «عراقی» گفتم: «چطوری اسیرش کردید ؟». . .
می خندیدند !!!
گفتند:« از شب عملیات پنهان شده بود ، تشنگی فشار آورده بهش، با لباس بسیجی های خودمان اومده بود ایستگاه صلواتی شربت بگیره، پول داده بود، این طوری لو رفت . » و هنوز می خندیدند….
زن که باشی می دانی
میان میدان چگونه بازی کنی … هر نقش را
دختر … همسر … مادر
و یا… رزمنده
بانو
اینبار پشت جبهه را تو کارگردانی کن!!!
<< 1 ... 44 45 46 ...47 ...48 49 50 ...51 ...52 53 54 ... 65 >>